سلام بر حرم الهی، جمهوری اسلامی ایران؛
حادثه کوی دانشگاه تهران ۲۴ ساله شد.
فتنه ۱۸ تیر ۷۸ را می گویم همان که با بهانه توقیف روزنامه سلام مقدماتش شکل گرفت.
آن موقع جوانی بودیم تحقیقا😊بی اطلاع از سیاست و جهان پیچیده آن. می دانستم خاتمی نامی ۷۶ رییس جمهور شده، می دانستم کنفرانس برلین برگزار شده، می دانستم بعد از جنایات مهدی هاشمی در زمان امام ره دوباره قتل های زنجیره ای در زمان آقا به راه انداخته اند، می دانستم استاد عزیزمان رحیم پور ازغدی با چاپ" کتاب نقد " یکه و تنها در برابر هجمه مجلات و ماهنامه های جریان روشنفکری مذهبی و سکولارش ایستاده است، می دانستم پروژه نوارسازان رخ داده است، می دانستم گفته اند که آقا به حاج بخشی ها گفته رفتارهای اجتماعی خودتان را تعطیل کنید!، می دانستم روزنامه هایی مانند جامعه_ توس_ عصر آزادگان_ حیات نو و... با یک سرمنشا واحد در مجموعه ای به نام جبهه مشارکت تولید محتوا می شود، می دانستم آیت الله مصباح یزدی ره نامی به نام آیت الله تمساح!!! وجود دارد که دانشمندانه و محترمانه به نقد مبانی معرفتی جماعت روشنفکر پندار وطنی می پردازد و...
اما؛
اما نمی دانستم چرا کوی دانشگاه برجسته شد، شعله ور شد و چطور خاموش و در عرض یک هفته در ۲۳تیر متوقف شد؟!
از حشمت الله طبرزدی ها،علی افشاری ها باید ترسید.از خیلی سوپر دولوکس بازی ها باید مراقبت کرد...
طبرزدی اول دانشجویی بود که لفظ "امام" را برای آقا بکار برد. علی افشاری و... هم همین گونه بودند...
می دانستم شعار خاتمی بر چند واژه استوار شده است اما معنایش را زیاد متوجه نمی شدم تا واقعه۱۸ تیر رخ داد:
جامعه مدنی
حقوق بشر
آزادی بیان
تساهل و تسامح
متوجه شدم قبل از وقوع هر ۱۸ تیری و روشنفکر بازی درآوردن تو ایران، حتما یک عقبه فکری منسجم و کار تئوریک شکل گرفته است. نزدیک ۲۰سال شمس الواعظین ها، تاجیک ها، عبدی ها، حجاریان ها، زید آبادی ها، آغاجاری ها، کدیورها و...زیر چتر مباحث فکری و معرفتی امثال دکتر سریع القلم ها،دکتر سروش ها،دکتر بشیریه ها در حلقه کیان و گعده های روشنفکری روزهای چهارشنبه ها( اگر اشتباه نگفته باشم) شاگردی کردند، در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی کار مطالعاتی و جامعه پژوهی کرده اند تا بخشی از خروجی کارهایشان شد چند ده نشریه و هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه_ شد اساتید معتقد به اشتباهی بودن وقوع انقلاب اسلامی و بدتر تشکیل جمهوری اسلامی_ شد کنفرانس برلین_ شد ۱۸ تیر ۷۸ و...
وقتی بعد از گذشت چندین سال به آن وقایع نگاه می کنم متوجه چند مورد می شوم:
۱ هیچ هدف و کنش سیاسی_ اجتماعی بدون مطالعه جامعه امکان پذیر نیست
۲ هیچ رفتار سیاسی اجتماعی شکل نمی گیرد مگر اینکه در طی سنوات متمادی در افراد پمپاژ فکری شود
۳ هیچ جامعه مطلوبی یک دفعه و با فریاد زدن آرزوها و خواست هایمان شکل نمی گیرد
۴ هیچ فرهنگ اجتماعی سیاسی با دستور و ابلاغیه سازمانی تبدیل به هنجار یا ناهنجاری تمدن ساز! نمی شود
اساسا جنس فرهنگ و الگوسازی فکری_ هویتی_ رفتاری جوری است که با فعالیت های صرفا پر شور و حرارت سیاسی اجتماعی تشکیل نمی شود و چنانچه تشکیل شود دوام و بقای هویت مندی پیدا نمی کند.
فرهنگ جهادی_ فرهنگ بسیجی_ فرهنگ انقلابی_ فرهنگ اصلاحات_ فرهنگ روشنفکری_ فرهنگ عرفان های کیهانی_ فرهنگ گروه ها و موسیقی های کره ای_ فرهنگ شیطان پرستی_ فرهنگ فرد گرایی و... همگی زمانی پایدار و ریشه می دوانند که از صرف "حس خوب بودنشان تبدیل به باور درونی معرفتی شوند".
چقدر آقا به عنوان حکیم انقلاب_ اسلامی_ ایران در مقوله فرهنگ سازی و فرهنگ باوری، دغدغه های فرهنگی و معرفتی دارند. چقدر حضرت ایشان برای هر مساله ای نسخه همسان آن را تجویز می کنند و باز ما دوباره به سمت نسخه های یکسان و تکراری برای مسائل غیر تکراری با درون مایه های متنوع می رویم؟
بگذریم غرض فقط بیان حادثه سیاسی_ اجتماعی ۱۸ تیری بود که امروز در سالگرد یا بهتر بگویم در سالمرگش بسر می بریم.
فراموش نکنیم هر جامعه ای نیاز به نوستالوژی دارد. اتاق های فکر و سرویس ها برای نوجوان ها و جوان هایمان نوستالوژی اجتماعی و زیست فرهنگی نتراشند.
راستی اگر این روزها سری به مطالب مدیران تکنوکرات برآمده از همین تفکرات نظیر عباس آخوندی و کنش گران سیاسی_ اجتماعی باقی مانده از همان حال و هوا بزنید، متوجه می شوید چقدر پرانرژی و پیگیر دنبال احیای آن دوران با ناامیدسازی و پیاده کردن پزشکیان از قطار جمهوری اسلامی که با سکان داری ولی فقیه پیش می رود هستند.
آن ها بدنبال تحقق جمهوری اسلامی سکولار بی خطر و بدون موضعی هستند که به فرموده آقا: پوسته جمهوری اسلامی باشد اما درونش پوک و تهی گردیده باشد.
چقدر من و شمای انقلابی در وقوع این خطر یا تداوم مکتب خمینیسم نقش سلبی یا ایجابی در جامعه ایفا می کنیم؟
* طیبی کارشناس مسائل راهبردی