این ماییم که جایگاه و سرشت وسرنوشت خود را در این جهان با قلم اراده رقم می زنیم ودر میان هزاران عاملی که سرنوشت انسان را رقم می زنداراده وخواست انسان تا پای به عرصه نگذارد هیچ اتفاقی برای انسان وبه نام انسان نمی افتد واز همین روست که فیلسوفان در امر تعیین سرنوشت انسان گفته اند«اختیارفصل اخیر علت تامه است»
آری ملت حسینی با اقتدا به مولا و مقتدایش حسین ع پاسدار باغیرت مرزهای عزت ،حیا و عفت است ازآب می گذرد اما آبرو نمی دهد(امام حسین ع)برخلاف برخی که از آبرو می گذرند اما آب نمی دهند(یزید)وبرخی هم آبرو رامی دهند و به آب هم نمی رسند(ابن سعد)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ماملت امام حسینیم(7)
19.ملت حسینی درچیستی(معنا) وچرایی(هدف)وچگونگی (سبک)زندگی،ازمکتب و فرهنگ حسین ع تغذیه میشودوالهام میگیرد وچنین ملتی نبایددر چیستی،چرایی و چگونگی زندگی حیران وسرگردان باشدازاین رو وقتی بین زندگی ذلت بار وخفت بار و مرگ عزت مدارانه وشرافت بار، قرارمیگیرد ایثار ونثارجان و شهادت و مرگ غیورانه و عزیزانه رابر زندگی کوتاه،زبون وذلت بار و اینجا و اکنونی، ترجیح میدهد؛ملت حسینی تلاش میکند قیمتی زندگی کندنه اینکه به هرقیمتی زندگی نماید.هرچه انسان قیمتی تر ،زندگیش قیمتی تراست زیرا بهای زندگی از انسان وانسانیت جدا نیست همچنان که بهای انسان نیز بریده وجدا از زندگی قابل قیمت گذاری وارزش گذاری نیست، ازهمین روست که زندگی ذلت بار، زندگی وابسته به دیگران،زندگی غیر خود اندیشانه،زندگی زیر سایه طاغوت وظلم، وزندگی امیخته به تبعیض است،زندگی همراه با استثمار و در هم تنیده با رکود و درجازدن است ، آن زندگی که در آن نتوانی از حقوق خود و همنوعانت دفاع کنی وآن را استیفا کنی ،زندگی که در آن نشانی از کرامت و عزت نفس واحساس مهتری و خودارزشمندی نباشد،زندگی که در آن انسانها سرجای وجایگاه خودشان نباشندوتعیین کننده موقعیت وجایگاه «ژن خوب و نورچشمی ها و ویژه خوران وخواص وسلبریتی ها» معرفی شود،زندگی که در آن انسانها مکلف به تکلیف و خدمت وزحمت و بارکشیدن وباربرداشتن هستند اما حق آزادی ابراز سلیقه وعلاقه واندیشه ندارند،ازآنها انتظارات گوناگون میرود اما بستری برای ظهور اختیارو اراده آنها وجود ندارد،اینجاست که مرگ برچنین زندگی رجحان می یابد واینجاست که انسان بصیرو دادگر وستم ستیز پای به میدان می نهد و همه هستی اش را به مصاف و مبارزه با فضای سیاه وظلمانی و عدالت ستیز و ستمگرانه حاکم می بردوچه بسا با در نظرگرفتن تمام جوانب وتوجه به اولویتها و لحاظ اهم ومهم ، به این جمع بندی برسد که بایدپیامش را با خون خود وعزیزانش بر سینه آسمان تاریخ ثبت و پایا و مانا کندواز این راه پیامش را جاودانه تاریخ بنمایدو عصرهاونسل های بعدی این نکته را دریابند که اگر ازچشمه زندگی، آب گوارای عزت و کرامت وبصیرت و حیات شرافتمندانه نجوشد وننوشد باید طرحی نو درانداخت وسبک زندگی دیگری باید پرداخت
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
و به بیان وزبان سهراب :
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
🏴⚫️🏴⚫️🏴⚫️