🌷بسم رب العشاق 🌷
#قسمت_چهارم
#حق_الناس
امروز فاطمه نیومد مدرسه گفت با خانواده علی آقا میرن قم زیارت کریمه اهل بیت
تنها بودم دلم گرفته بود
خواستم زنگ در خونه بزنم کهـ صدای ثریا خانم( مادر محمد )مانع شد
ثریاخانم : مریم جون میخوام برای محمد آستین بالا بزنم
مامان :ان شالله به میمنت و مبارکی
دیگه اصلا نموندم به بقیه حرفاشون گوش کنم
با اشک و گریه و بدو بدو رفتم مزارشهدا رفتم مستقیم سر مزار شهید محمود رادمهر خودم انداختم روی مزارش
داداشی داداش جونم من محمد رو از تو میخوام
دوساعت گریه کردم
پاشدم برم خونه از دور محمد دیدم
محمد:سلام آجی کوچولو خوبی؟
-ممنونم
بااجازتون ..
📎ادامه دارد . . .
🌐
@Iran_Iran
🇮🇷
http://telegram.me/Iran_Iran