کاظم هر شب توی حرف می‌زد. انقدر که دیگر برای بعضی‌ها عادی شده بود؛ ولی ما به محض اینکه به خلسه می‌رفت، دورش جمع می‌شدیم. جذابیت ماجرا وقتی بیشتر شد که طرف صحبتش شدند یک شب دورش جمع شدیم؛ حرف‌های عجیبی می‌زد... 🌿 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran