🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺
🌸
💌
#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم
#علی_عابدینی
🎙راوے: مادر شهید
❣۱۶ساله بودم که خدا، علی را به من داد. البته ابتدا قرار بود نامش را "صادقعلی" بگذاریم؛ چون صبح زود، وقت اذان صبح به دنیا آمد. خیلی نگران سلامتیاش بودم و اینکه نکند اتفاقی هنگام زایمان برایش بیفتد. شاید چون سنّ کمی داشتم بر نگرانیام افزوده میشد.
💚تا اینکه یکماه قبل از تولدش خواب دیدم پهلودردِ شدیدی دارم. دکترهای زیادی رفتم و هر کدام یک چیزی میگفتند. شبی آقای قدبلند کمربستهای را در عالم رؤیا دیدم که لباس سبزی به تن داشت. از من پرسید: «دخترم چرا ناراحتی؟» گفتم: «پهلودرد دارم.» گفت: «نگران نباش! بچهات سالم است.» الحمدالله همین طور هم شد.
❣علی حرفهایش را خیلی راحت به من میزد و من هم سعی میکردم از کودکی با مسائل اعتقادی آشنا و مأنوس شود. خردسال که بود، لباس حضرت علیاصغر علیهالسلام در هیئات تنش میکردم و بزرگتر که شد، از بچههای بسیج مسجدمان بود.
💚همین طور، هر سال شلهزردی را هم نذر کرده بودم که اگر چه مقدارش کم بود اما میخواستم قطرهقطرهی وجود فرزندانم با این مسائل اُنس پیدا کند. علی برایم خیلی عزیز بود به خصوص اینکه صبح زود، وقت اذان به دنیا آمد، برایم لذّت خاصی داشت.
🌐
@Iran_Iran
🇮🇷
http://telegram.me/Iran_Iran