🌀خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (31) ♨️ عرفان، آواز (موسیقی) و شعر، موجب لطافت روح 🔹... یکی از موضوعاتی که رنجم می‌داد ترک تحصیل بود من در کلاس هشتم مشغول درس بودم ... آن موقع، دختر آخوند و دبیرستان سنت شکنی عجیبی بود که پدرم به‌خاطر احترام و ابهت مادربزرگم هیچ نمی‌گفت ... برای زبان فرانسه – و به‌قول جلال آل احمد «فنارسه» - معلم سرخانه داشتم که اوایل پدرم نمی‌دانست. به امام هم پز می‌دادم که فرانسه می‌دانم و امام بعد از آنکه از ترکیه به نجف آمد گفت حالا فهمیدم تو چقدر فرانسه می‌دانی به‌همان اندازه که من لاتین می‌دانم ولی واقعاً من بیشتر از او زبان می‌دانستم. امام در طول یک سال تبعید در ترکیه مقداری لاتین و ترکی فرا گرفته بودند. 🔸 تصمیم داشتم درسم را ادامه دهم ولی پدرم دائماً به نرفتن دبیرستان تشویقم می‌کرد. پدرم مثل اکثر قریب به‌اتفاق روحانیون دروس را فقط دروس حوزوی خودشان می‌دانست، بقیه یا فن است و یا فضل ولی من معتقدم که فیزیک با آن همه گستردگی‌اش و شیمی با تمام پیچیدگی‌اش و علم الابدان با آن وسعتش همه علم هستند و فقه افضل علوم است بعداز علم توحید، و عرفان و آواز (موسیقی) و شعر در عرض هم موجب لطافت روح‌اند و تنها فرقی که دارند این است عرفان عمیق است و شعر لطافتش سطحی و آواز در بین این دو، ولی هر کدام دارای علم و قواعد پیچیده مخصوص به خود ... البته با امام در این زمینه صحبت می‌کردم ایشان معتقدم بودند که قدما وسعت این علوم را تصور نکرده بودند و اگر تصور می‌کردند می‌دانستند که این‌ها علم هستند. 🔹بگذریم که همه چیز گذشتنی است ... من از نظر روحی چنین بودم که دوست داشتم به ماه سفر کنم و هنوز هم این چنین هستم که البته سفرم به ماه، به محله چاه یخچال‌قاضی قم تغییر مسیر داد! 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 18-19 🇮🇷 @IRANeMOASER