🌀خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (34)
♨️
در عشق یار
💠... از شعرهای آقا چیزهایی به یادم مانده است که ذکر میکنم، گرچه بعضی از آنها چاپ شده است:
🔸به یاد کوی تو بیرون زآشیانه شدم
🔸 خراب چشم تو دیدم خراب خانه شدم
🔸برای دیدن مه طلعتان محضر شیخ
🔸نیازمند به تسبیح دانهدانه شدم
غزلی از امام:
🔹یک امشبی که در آغوش ماه تابانم
🔹زهرچه در دو جهان است روی گردانم
🔹بگیر دامن خورشید را دمی ای صبح
🔹که مه نهاده سرخویش را به دامانم
🔹خدای را که چه سری نهفته اندر عشق
🔹که یار در بر من خفته و من پریشانم
🔹ندانم از آب وصل است یا زصبح فراق
🔹که همچو مرغ سحرگاه من غزل خوانم
🔹هزار سال اگر بگذرد از این شب وصل
🔹ز داستان لطیفش هزار دستانم
🔰آقا برای من 3 الی 4 شعر گفته است که اول هر بیت با [حرفی از] اسم من شروع شده که مجموعاً « قدس ایران » میشود، مانند این شعر:
🔸قد دلجویت اندر گلشن حُسن
🔸یکی سروی کاندر کاشمر نیست
🔸در آیین من، آب زندگانی
🔸از آن شیرین دهن، پاکیزهتر نیست
🔸اگر تخم محبت جز تو کارد
🔸زبیخش برکنم، کان باثمر نیست
🔸یکایک جمله اعضای تونیکوست
🔸به نیکویی تو کس اندر بشر نیست
🔸رها از هر غمم تا با تو هستم
🔸در عالم یاری از تو خوبتر نیست
🔸از این رو عاشق رویت شدم من
🔸که دیدم جز تو ما را همسفر نیست
🔰آقا میگفت یکبار که ارومیه رفته بودم کنار دریاچه شعرم گل کرد و این اشعار را [ به یاد تو ] سرودم ... من دوبیت اول و آخر آن را حفظ هستم که گفته بود:
🔹قامتت نازم که از سرو سهی دلکشتر است
🔹نوک مژکانت همی خونریزتر از خنجر است
🔹ناز پروردی که در بازار حسن و دلبری
🔹قیمت یک طاق ابرویت زیوسف برتر است
📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 148-151
🇮🇷
@IRANeMOASER