⭕️ عشق است سید انتهای خیابان فلسطین 💢سیزده سال قبل شعلهٔ بحران در شام بالا گرفت. سرویس‌های ریز و درشت امنیتی غرب از یک‌سو و استخبارات اعراب منطقه همه دست به دست همه داده بودند تا کمر ایران را در منطقه بشکنند. شام، حلقهٔ واسط ایران بود و مقاومتی که بیخ گوش صهیونیست‌ها در شمال سرزمین‌های اشغالی بعد از پنج دهه، طعم شکست را به ارتش عبری چشانده و او را عقب رانده بود. 💢بحران بالا گرفت. نفوذِ دولت متحد تهران در دمشق از سراسر خاک سوریه، کم و کم و کمتر شد و رسید به پشت دیوارهای فرودگاه دمشق. در تهران همه از منتها الیه چپ تا فیها خالدون راست کپ کرده بودند. سیاستمداران ایرانی هم در فکر معاملات سیاسی پسابشار بودند تا شاید سهم کوچکی از دولت غرب‌پسند بعدی عایدشان شود. یک نفر اما در انتهای خیابان فلسطین یک‌تنه در برابر تمام سرویس‌های امنیتی غربی و استخبارات عربی و حتی سیاستمدارانِ با نیت خیر اما مصلحت‌گرای کشورش ایستاد که «شام باید عقبه مقاومت باقی بماند.» 💢سرباز مکلف شده‌اش هم در اوج غربت و گمنامی راهی دیاری شد که برای پاکسازی‌اش باید نبرد را از پشت دیوارهای فرودگاهی آغاز می‌کرد که هواپیمایش، ساعتی قبل با خوف و‌ خطر در آن به زمین نشسته بود. حالا تقریباً سیزده سال از آن روزها می‌گذرد. اسد به دعوت یکی از همان اعرابی که روزی نقشه سرنگونی‌اش را می‌کشید راهی عربستان شده و سعودی‌ها با او عکس یادگاری می‌گیرند. چندی قبل هم اردوغان، رویه عادی‌سازی روابط با دمشق را در پیش گرفت‌. 💢 دست ایران به سواحل مدیترانه رسیده؛ اتفاقی که آخرین بار در زمان خشایارشاه رخ داده بود. پنجه فولادین ایران از شمال به پشت سرزمین‌های اشغالی رسیده. سیدِ انتهای خیابان فلسطین درست به خال زده بود. روسفید ماجرا هم سرباز مکلف شده‌اش قاسم سلیمانی بود و همه شهدا و رزمندگان م.داف.ع ح.رم که در سکوت و غربت و گمنامی، سرِ بزنگاه با حضرت حق معامله کردند و از درِ باغ جهاد و شهادت رندانه گذشتند؛ آدم‌هایی که در آسمان مشهورتر از زمین‌اند. رحمت خدا به همه‌شان! ✍ محمد صادق علیزاده ✅ @iransiasat_ir 👈