🔴با سر و صورت و لباس‌های خاکی دیدمش که دارد از شهید آباد برمی‌گردد. صدایش کردم. ایستاد و سلام کرد. گفتم: «خبری شده ؟! چرا این همه سر و وضعت خاکیه؟» با دست‌هایش لباس‌هایش را تکاند و گفت: «چیزی نیست! خواهرم و شوهرش و بچه‌اش با موشک شهید شدن! همین الان دفنشون کردیم و دارم برمی‌گردم منطقه!»   🌷@isaar_razavi 🌷http://eitaa.com/isaar_razavi