🇵🇸 ایثـار رضـوی 🇮🇷
✍️ این فصل را با من بخوان 🔹مدال ارزشمند آزادگی امروز ما، حاصل اسارت دیروز ماست، این مدال فقط متعلق
♦️ارزش پولی 🔹هر ۱۰۰۰ فلس یک دینار است که در سال ۱۳۶۶ حدودا ۲۴ تومان (۲۴۰ریال) خودمان ارزش داشت که برابر بود با خرید شش بسته سیگار بی کیفیت 🔸اگر با قیمت سیگار مقایسه کنیم مقدار حقوق هر نفر با نرخ امروزی مشخص می شود و اگر مقایسه ای با حقوق اسیران عراقی در ایران شود ما اصلاً هیچی نداشتیم نسبت به آن مبلغی که اسیران عراقی در ایران می گرفتند. 🔹تفاوت آنقدر زیاد است که اسرای عراقی در ایران حتی در ماه می توانستند حقوق شان را پس انداز کنند و حتی بعضی ها این پس انداز را با خودشان زمان آزادی به عراق بردند. 🔸از این مقدار حقوق، مبلغ ۲۵۰ فلوس آن به عنوان سرانه آسایشگاه در اختیار مسئولان آسایشگاه قرار می گرفت تا یکسری اقلام عمومی مورد نیاز آسایشگاه از قبیل تیغ ،خمیر ریش و عود و... تهیه شود. ♦️از کجا خرید کنیم 🔹حالا با این کوپنها از کجا خرید کنیم، کوپن‌هایی که به صورت ۱۱۰ و ۲۵۰ و ۵۰۰ فلسی در اختیار اسرا قرار گرفته بود در اردوگاه فروشگاه و مکانی برای خرید وجود نداشت، یک مدت که گذشت گفتند وسایلی که لازم دارید درخواست بدهید، گفتیم که ما همه چیز لازم داریم ولی با این یک و نیم دینار چه می شود خرید کرد و از کجا بخریم. حداقل یک لیست از لوازمی که می شد خرید را به ما بدهید. 🔸لیستی مشخص شد که از این لیستی که اینجا هست که شامل یک سری لوازم عمومی برای آسایشگاه که باید از پول خودتان بخرید از جمله تیغ و خمیر ریش و خمیر دندون و مسواک و... 🔹اگه می خواستید یک جوراب داشته باشید باید حقوق یک ماه را می دادید که جوراب داشته باشید و یا خوارکی هایی مانند شکر، خرما، شیره خرماه، شیر خشک و..... 🔸مبلغی نیز به تهیه نخ و سوزن و ناخن گیر و اقلام مورد نیازی که از نظر عراقی ها ممنوعه نباشد اختصاص یافت. ♦️مسئول خرید 🔹برای هر آسایشگاه یک مسئول داشت، فروشگاه یمشخص شد که لیست لوازم مورد نیاز آسایشگاه را جمع می کرد و به یکی از نگهبانان عراقی که به عنوان مسئول خرید اردوگاه مشخص شده بود می داد تا او از فروشگاه خارج از اردوگاه یا داخل شهر خرید و تحویل بچه ها دهد. ♦️چه چیزی بخریم 🔸نوبت ما که شد، گفتیم چه چیزی بخریم که مفید باشد، یک قوطی شیر خشک تقریبا ۳ یا ۴ دینار بود بچه ها هر چند نفر با هم یکی می شدیم شیر خشک (لازم به ذکر است شیر خشک توزیع شده مختص بزرگسالان بود و روی آن واژه "الاکبار" یعنی بزرگسالان قید شده بود) می خریدیم که بتوانیم در طول روز مثلا سهمیه بندیش کنیم و یک قاشق شیر خشک را با آب مخلوط کنیم و بخوریم. 🔹البته بعدها خرید شیرخشک را برای کل آسایشگاه عمومیش کردیم که جزء هزینه‌های عمومی باشد که یک مقداری شیر در طول ماه داشته باشد بنابراین در ماه یک قوطی شیرخشک بزرگ برای کل آسایشگاه می خریدیم که می شد مثلا ۱۵ دینار و شیر درست می کردیم و به همه یک لیوان شیر در ماه می رسید. 🔸یا نصف حقوق را می دادیم و مقدار کمی خرما می خریدیم و یا دو یا سه نفر با هم یک قوطی کوچک شیره خرما می گرفتیم و تا چند روز نفر یک قاشق می خوردیم. 🔹و به این ترتیب یک‌مقداری وضعیت تغذیه بهتر شد که بی تاثیر نبود سعی کردیم از چیزهایی بگیریم که به درد جسم بخورد و فایده داشته باشد. 🔸بچه ها در زمستان بیشتر احساس گرسنگی می کردند و از مسئول عراقی فروشگاه درخواست تهیه نان ساندویجی کردند که در راستای سیاست گرسنه نگه داشتن اسرا مورد استقبال قرار نمی گرفت ولی بسته به موقعیت زمانی در چند مورد محدود در اختیار بچه ها قرارگرفت. 🔹گاهی هم از همین مبلغ ناچیز برای شکنجه روحی استفاده می کردند مثلا زمانی که تنبیه عمومی می شدیم می‌گفتند این ماه حقوق تان را کم می کنیم و یا اصلا حقوق نمی دادند و اگر فردی در زندان انفرادی بود حقوق نمی دادند. 🔻ادامه دارد.... «روابط عمومی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی» ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🌷@isaar_razavi 🌷@bonyad_shahid_khorasan_razavi ┗━━ °•🖌•°━━┛