خاطره اول ✅ برشی از کتاب مازنده ایم 📌هديه‌ای پر برکت در سال ۱۳۶۲٫ توفيق تشرف به حج يافتم. شب جمعه‌ای در مسجدالنبي و حرم مطهر حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)نشسته بودم، ناخودآگاه به ياد يکي از شهداي محل افتادم. از يادآوري خاطرات آن شهيد متأثر شدم و گريستم. پس از لحظاتي به خودم گفتم: «گريه براي اين شهيد چه فايده‌ای دارد، بهتر است به جاي گريه بلند شوم و براي او در حرم پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)دو رکعت نماز بخوانم.» نمازي خواندم و ثواب آن را به روح آن شهيد هديه کردم. در آن لحظات به فکر فرزند شهيد خودم نبودم. پس از اينکه اعمال حج به پايان رسيد و به ايران بازگشتم، در روز اول مراجعتم به شيراز، مادر همان شهيد به زيارت قبولي و بازديد من آمد و در حالي که مي‌گريست، پرسيد: «راستش را بگو، شما شب جمعه‌اي که گذشت براي پسرم چه کار خيري انجام دادي؟» پرسيدم: «‌چطور؟» گفت: «شب جمعة هفتة قبل، فرزند شهيدم به خوابم آمد و گفت: «هفتة ديگر مادر شهيد عبدالعظيم فيروزي از مکه باز مي‌گردد، حتماً براي زيارت قبولي به منزلش برو و به هر طريقي مي‌تواني به او خدمت کن، چون امشب براي من زحمت زيادي کشيده و هدية پر برکتي فرستاده است.» ******************************** 📌«هدیة ملیئة من البرکة» فی السنة ۱۳۶۲ الشمسیة وفقت ان اتشرف الی الحج. کانت لیلة جمعةٍ کنت قد جلست فی مسجد النبی و الروضة النبویة المطهرة حین تذکرت احد شهداء الحی. تاثرت من ذکریات ذلک الشهید و بکیت. بعد لحظات قلت لنفسی: «ما فائدة البکاء علی هذا الشهید. من الافضل أن اقوم و اصلی له رکعتین فی الروضة النبویة مکان البکاء علیه.» صلیت و اهدیت ثوابها الی روح ذلک الشهید. فی تلک اللحظات کنت لا اتوجه الی ابنی الشهید. بعد ان انتهت اعمال الحج و رجعت الی ایران، فی یوم الاول من رجوعی الی شیراز، جاءت امّ ذلک الشهید الی زیارتی و قالت تقبل الله اعمالک و ایضا سألت عنی باکیةً: «قولی بالصدق، انت ماذا فعلت من اعمال الخیر لإبنی الشهید فی لیلة الجمعة الماضیة؟» سألت: «لماذا؟» قالت: «فی الاسبوع الماضي فی لیلة الجمعة، جاء ابنی الشهید فی منامی و قال فی الاسبوع الآتي امّ الشهید عبدالعظیم فیروزی سترجع من مکة، علیک ان تذهبی الی بیتها و تدعی لقبول زیارتها و ان تخدمیها بای طریق او وسیلة، لأنها قد خدمتني کثیرا فی هذه اللیة و قد ارسلت لی هدیة ملیئة من البرکة.» لحظات السماویة، صفحة ۳۱ راویة: ام الشهید عبدالعظیم فیروزی @setareganederakhshan