🍂 روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است ،
گنجشک از او پرسید برای چه گریه میکنی؟
گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم...
گنجشک او را روی دوش خود گذاشت
و پرید...
وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد..
به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی.؟
گفت خودم هم ناراحتم
ولی چکار کنم ذاتم اینه...!!
✅ حکایت بعضی از ما آدمهاست......
از دست رفیقان عقرب صفت...
هم نشینی با مارم آرزوست...
مراقب رفاقتهایمان باشیم
💟
@YaZahra_313|جنت الزهرا