در خواب بودم که مثل زامبی ها به داخل خانه ریختند و مرا به مرکز بردند! ❌هفته اول که مرکز بودم آن قدر بهم سخت گذشت که لیوان سر میز غذا را شکستم و دستم را غرق خون کردم!😔 ❌فرار کردم اما دیگه خودمم میخواستم از این وضع نجات پیدا کنم اما نه با شکنجه! ✅اینجا بهشت نجات معتاداست دیگه ترک اعتیاد وحشتناک نیست👇👇🏻👇🏼👇🏽👇🏾👇🏿 ╔═💠💠💠══════════╗ https://eitaa.com/joinchat/1997013447Cadf864d506 ╚══════════💠💠💠═╝