🔻در مورد ابوذر (علیه السلام) دارد که عثمان، 200 درهم داد به یک غلامی، به یک عبدی، به یک بنده‌ای و گفت که این را ببر و بده به ابوذر و اگر از تو قبول کرد، تو را هم آزاد می‌کنم چون می دانست ابوذر قبول نمی‌کند. غلام، 200 درهم را برداشت و آورد خدمت حضرت ابوذر. حضرت ابوذر گفت: این چیست؟ غلام گفت: هدیه‌ای از طرف امیرالمومنین -یعنی عثمان- است. حضرت ابوذر فرمود: به همه 200 درهم می‌دهند یا فقط به من می‌دهند؟ گفت: نه، فقط به شما. فرمود: «انا اغنی الناس»؛ من وضعم خوب است. غلام دید که زندگی ندارد، گفت: تو چه داری که وضعت خوب است؟ گفت: این نان است و این هم خرما. نان خشک و خرما دارم، وضعم خوب است و این 200 درهم را نمیخواهم. غلام اصرار کرد و حضرت ابوذر گفت: نمی‌گیرم. غلام خواست ایشان را تحریک کند، گفت: اگر قبول کنی، من هم آزاد می‌شوم. حضرت ابوذر گفت: دلم می‌خواهد که یک بنده آزاد شود، ولی به چه قیمتی؟ من بنده می شوم. من اگر این را قبول کنم، نمی‌توانم فریاد بزنم. (رک: روضة الواعظين و بصيرة المتعظين ج2، ص: 284) ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈