ماجرای محاصره ۱۸ روزه حاج قاسم در حلب
سردار «چهارباغی» فرمانده سابق توپخانه سپاه در سوریه:
🔹از اولین نفراتی که وارد نبل و الزهرا شدیم، حاج قاسم بود و ما؛ مردم وقتی حاج قاسم را دیدند باور نمیکردند؛ هلهله می کردند و خوشحال بودند.
🔹در جنوب حلب برای عملیات آماده میشدیم که ناگهان داعش با هماهنگی مسلحین آمد و جاده «خناصر» به «اثریا» را بست؛ معنی این حرف این است که همه ما و حاج قاسم و نیروها کامل در محاصره افتادیم.
🔹شب عملیات آزادی نبل و الزهرا دیدم چشمان حاج قاسم قرمز است؛ دو سه روز خودش برای شناسایی رفته بود؛ گفتم نیم ساعت استراحت کن، گفت برای خوابیدن وقت زیاد داریم.
🔹سرلشکر صالحی به حاج قاسم گفت شرط کمک ما این است که از نیروهای ارتش هم به سوریه ببرید.
🔹حضرت آقا به حاج قاسم گفتند نیرو ببر ولی سعی کن شهید و مجروح کم بدهی.
🔹حاج قاسم به بچه های توپخانه گفت: من به عنوان عبادت، دست و پای شما را میبوسم.
🔹من خیلی زودتر از اینها آمادگی شهادت حاج قاسم را داشتم؛ دیگر جای او در این دنیا نبود و کره خاکی برایش کوچک بود.
@jahaade_kabir