نگاه به شرق با چشمان باز
این روزها، شاهد حجم بسیاری از اظهارنظرهای موافق و مخالف در خصوص قرارداد راهبردی ۲۵ ساله با کشور چین هستیم. اظهارنظرهای موافقان و مخالفان، گاهی بر اساس شواهد تاریخی و نیازهای کشور در شرایط حاضر استوار است و گاهی نیز از بیم و امیدها نشئت میگیرد، لذا با توجه به اهمیت موضوع قرارداد ۲۵ ساله برای کشور و ضرورتهای چنین قراردادی، باید نگاه جامع داشت و از جنبههای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد.
آنچه حائز اهمیت است اینکه یک بعد مهم این قرارداد، در حوزه اقتصاد است و بهتر آن است که متخصصان اقتصادی در خصوص آن نظر بدهند. اگرچه استفاده ابزاری از اقتصاد در مناسبات سیاسی و امنیتی، موضوع جدیدی نیست، اما امروزه به جهت شفافیت مراودات مالی بینالمللی و تلاشهایی که سازمانهای بینالمللی برای کنترل تجارت بینالملل داشتهاند، آن را تبدیل به یک ابزار مهمتر برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کرده است که نمونههای آن را میتوان در تبدیل اقتصاد و تجارت به ابزار تحریم ملاحظه کرد.
اگر چه اقتصاد همواره در طول تاریخ، ابزاری برای توسعه سلطه محسوب میشد، اما به نظر میرسد در سالهای اخیر در جهان کنونی کارکرد متفاوت و مؤثرتری پیدا کرده است از این رو قرارداد ۲۵ ساله با چین را از منظرهای مختلف مورد توجه قرار میدهیم.
۱- نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور و آثار تحریمها در اقتصاد ما، جدا از کم توجهی به اصول اقتصاد مقاومتی از مدتها قبل، این فکر را در بین اندیشمندان و نخبگان سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار داده بود که چرا با وجود آنکه ایران ما با اقتصاد نسبتاً بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان، به راحتی مورد تحریم قرار میگیرد و در دنیا نیز اتفاق خاصی نمیافتد، غالب پاسخها حول این محور بود که در عرصه اقتصاد بینالمللی، ایران اسلامی باید بتواند شرکای راهبردی در حد اقتصاد و جایگاه خود پیدا کند که با تحریم ایران، آنها نیز متضرر شوند، در نتیجه امکان تحریم یک اقتصاد شبکهای به سادگی امکان پذیر نیست؛ بنابراین از سالها پیش، اندیشه یافتن شرکای راهبردی در بین مسئولان نظام قوت گرفته و جزو برنامههای آینده نگرانه بوده است و البته کاری دوراندیشانه و بایسته است.
۲- اصطکاکهای گاه و بیگاه اقتصادی چین و امریکا در سالهای اخیر، چینیها را به این اندیشه وا داشته که برای حفظ قدرت اقتصادی خود و ربودن حربههای تحریم و افزایش عوارض به کالاهای چین از سوی امریکا و همچنین همپیمانان غربی او، باید نگاه به شرق را با جدیت بیشتری پیگیری نمایند و از طرف دیگر استفاده ابزاری از اقتصاد در سیاستهای امریکا، چین نیازمند به نفت را واداشته تا شریکی مطمئن و خارج از نفوذ غرب برای خود دست و پا کند تا از این طریق بتواند اقتصاد رو به رشد خود را مصون از حربه تحریم فروش نفت نگه دارد.
۳- ارزانی نفت و مازاد عرضه آن در بازار، برای طرف چینی یک امتیاز و برد محسوب میشود که در این شرایط بهتر میتواند با فروشنده بزرگی مثل ایران که میتواند امنیت انرژی آن را تضمین کند، به توافق طولانیمدت برسد و برای طرف ایرانی نیز در این بازار بی رونق و شرایط تحریم، یافتن بازاری مطمئن و دائمی از اهمیت ویژهای برخوردار است، بنابراین با توجه به شرایط موجود، قرارداد راهبردی ۲۵ ساله در این حوزه برای هر دو طرف دارای امتیازات مثبت و با ارزشی است.
۴- هویت و فرهنگ در مراودات انقلاب اسلامی یک عنصر تعیینکننده است. بخش مهمی از چالشهای ایران اسلامی و غرب به مسائل و نگاه فرهنگی ما برمیگردد، از این رو در حوزه توسعه ارتباطات با چین، نگرانی فرهنگی برای ملت ایران کمتر است، چرا که فرهنگ چینی به علت یکسری ویژگی ها، فرهنگ مهاجم محسوب نمیشود و فعلاً تهدید نیست، اگرچه تفاوتهای فرهنگی را نباید نادیده گرفت. در تعاملات فرهنگی نیز، به سبب سابقه تاریخی و جذابیتهای فرهنگی، ایران اسلامی جایگاه مناسبی در تعاملات دارد و شاید دوباره شاهد آواز خوانی دسته جمعی ملوانان چینی به زبان فارسی و با شعر سعدی باشیم.
چین فعلاً در فکر بسته بندیهای زیبای فرهنگ نژاد زرد برای جهانیان و اختصاصاً برای ما ایرانیان نیست؛ بنابراین در مراودات اقتصادی با چین، هزینههای فرهنگی فعلاً به ما تحمیل نخواهد شد. اما این امر ما را نباید از هوشیاری فرهنگی باز دارد.
۵- از لحاظ سیاسی، کشورها همیشه در مراودات خود، تغییرات را متناسب با منافع ملی خود در پیش میگیرند. به عنوان مثال، روسیه زمان یلتسین با نگاه به غرب، اقتصاد خود را تا مرحله فروپاشی کشاند، اما بعد از روی کار آمدن پوتین، سیاستمداران این کشور نگاه به شرق را در اولویت قرار دادند و از طریق همکاریهای سیاسی و اقتصادی با اقتصادهای بزرگ