🕌« ادب زیارت و اذن شرفیابی » # عباس خامه یار در اوایل دهه هشتاد هجری شمسی، نخستین بارم بود که پس از سرنگونی دژخیم عراق، صدام، به زیارت عتبات عالیات در کربلای معلی مشرف می‌شدم! لحظات پُراحساس و با دلهره زیادی به همراهم بود! منگ و سرگردان بین الحرمین و هاج‌ و واج مانده بودم، ابتدا به زیارت کدامین «سَرْوْ» بروم؟ "حسین علیه السلام سرور شهیدان" یا "برادر باوفا و از خود گذشته‌اش حضرت عباس علیه السلام"؟ بر این گمان بودم که می‌بایست علاوه بر آدابِ معمول و مذکور در زیارتنامه‌ها، نوع تشریفات دیگری نزد زائران عرب‌ وجود داشته باشد! در این فکر بودم که ناگه به عربی سبزه چهره با قدی کشیده، عگال به سر و عبا به دوش روبرو شدم! شکل و شمایل ظاهری این مرد، نشان میداد چهره عشیره‌ای جنوب عراق است. به سبک خودشان: «سلام علیکم ! عمی!» گفتم. او هم بنابه توصیه و آموزه قرآنی: وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا پاسخ بهتری به من داد:« وعلیکم السلام و مرحبا و میة هلا»! پرسیدم: عمو! اولین بار است که به زیارت این دو بزرگوار مشرف میشوم ! راه و رسم‌تان چیست؟ باید نخست به زیارت کدامین امام رفت؟ با چشمان ثاقب و عقاب گونه‌اش نگاه معنی‌داری به من انداخت!بادی هم به غبغب انداخت! قدش را بیش از آنچه که بود بالا کشید و با اعتماد به نفس زائدالوصفی پاسخی حوالم‌ داد: عجبا!! یعنی نمی‌دونی؟!! معلومه که …! امام حسین(علیه السلام) را نخست باید زیارت کرد! داشتم برای دلدادگی بارگاه سیدالشهدا(علیه السلام) را نشانه میگرفتم و با شتاب به سمتش میرفتم‌ که ناگه دست سنگینش را محکم به شانه‌ام فرود آورد و با همان صدای غرور آمیزش نهیبی زد: ببین !! یادت باشه! اما، ادب اقتضاء میکنه که اذن ورود به بارگاه امام حسین علیه السلام را بایستی نخست از برادرش اباالفضل بگیری!! سخت یکه خوردم، بدنم لرزید، قطرات اشک گونه‌هایم را خیس کردند، زبانم بند آمد، ناخودآگاه با تکان دادن دست، از این زائر بامعرفت روستایی عراقی، خداحافظی کردم و بلافاصله برای کسب اجازه شرفیابی به بارگاه سرور شهیدان، راهی محضر حضرت عباس بن علی(علیه السلام) شدم. 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌 @ziaart