یعنی: در روز قیامت چون دوزخ، عاصیان را ببیند در غریدن آید وعاصیان در لرزیدن آیند. و چون عاصیان را در دوزخ افکنند در مقام تنگ و تاریک وزنجیرهای آتشین به یکدیگر باز بسته فریاد واویلا برآورند. مالک جهنم به ایشان گوید: زود به فریاد آمدید بسا فریاد و فغان که بعد از این از شما صادر خواهد شد» . شعوانه چون این را شنید بسیار در وی اثر کرد و گفت: ای شیخ! من یکی ازروسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم حق تعالی مرا می آمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنی خدای تعالی تو را می آمرزد اگر چه گناه تو مثل گناه شعوانه باشد. گفت: ای شیخ! شعوانه منم و توبه کنم که منبعد گناه نکنم. آن واعظ گفت: خدای تعالی ارحم الراحمین است و البته اگر توبه کنی آمرزیده شوی. پس شعوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به صومعه رفت ومشغول عبادت پروردگار شد و دایم در ریاضت مشغول بود، به نحوی که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید. ❌ پایان داستان توبه شعوانه ☀️@Dastan1224