🔘در فراق حضرت يار... چه دیدی از دل ماکه نمی‌بینیم رویت را چه دیدی از غباری که نشسته بر دل تنها صدایم خسته می‌گوید همیشه دوستت دارد اگرچه با گناهانش بر این افسوس میبارد همه جهل است و نادانی تو دانی راز پنهانی تو ازین صفحه ی قلبم همه اسرار می دانی ظهورت عرصه ی نابی ست که باخود چشمه ها دارد حضورت لحظه ای حتی گلستانِ خدا دارد. میان من و دنیایم گناهانم به جا مانده ازین تاریکی مطلق ّوجودی بی بها مانده اگر گریه اگر لبخند برای بنده تکرار است ولی بی یاد تو دنیا همه پاییزِ تبدار است دلم آرام با یادت که تو مشکل گشا هستی همیشه ملجا مردم حضورِ با خدا هستی