༻⃘⃕࿇✨﷽✨༻⃘⃕❀༅ 💔چند غزل برای زهرای علی💔 1⃣ دست ها را برده تا ابرو چرا؟! از علی زهرا گرفته رو چرا؟! ساخته معمار یثرب اینقَدَر کوچه ها را تنگ و تو در تو چرا؟! عادت شمع است از سر سوختن شمع من میسوزد از پهلو چرا؟! با تن تب دار با حال خراب خانه را خود میکنی جارو چرا؟! مجتبی قبل از همه فهمیده بود راه میرفتی تو با زانو چرا 2⃣ سر زهرا و عطر دست علی شده زهرا دوباره مست علی سر زهرا شکسته بود اما همه گفتند از شکست علی بعد زهرا به روی دشمن هم در این خانه را نبسته علی! آه دنیا چه کرده ای آخر با دل فاطمه پرست علی؟! همه آماده، وقت تشییع است کنج خانه ولی نشسته علی! 3⃣ شدند شعر های من، پر از هوای فاطمه پر از صدای گریه ی علی برای فاطمه همین حیای فاطمه، شده است قاتل علی زِمیخ میرسد صدا، ولی صدای فاطمه ... خیال زخمی علی، شبیه عادت قدیم تکیّه داده باز هم، به شانه های فاطمه دوباره بُرد فاطمه، که در قیام عاشقی نخورد سیلی از کسی، علی به جای فاطمه و بوی یاس میدهد، عجب عطر سیب سر به قتلگاه وا شده، مگر که پای فاطمه؟! دو چشم ما شود چنان، دو چشم صاحب الزمان زبان به روضه وا کُند، اگر خدای فاطمه ✍محمد توکلی