این حضور قلب و توجه، کارى است که به تمرین احتیاج دارد. کسانى که این کارها را کرده اند و بلدند، به ما یاد مى دهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالى شأن و عالى مقام که خالق هستى است و مالک همه وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نماز مقبول است، آن خاصیّت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز ، که نمى شود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقره کوتاه خلاصه کرد، بر این مترتب مى شود.
البته مقدمه اول و لازم این است که ما همه جوان ها و همه مردم مان را با نماز آشنا کنیم و اهمیّت نماز را براى این ها شرح بدهیم. این کار، متصدى لازم دارد و بحمداللَّه شماها این را به عهده گرفته اید و متصدى این کار شده اید. حقیقتاً دستگاه هاى مختلف بایستى در این زمینه کار و تلاش کنند. این، مهم است؛ این، فقط این نیست که ما یک آدم غافل را، یا بى نماز را به نماز مى کشانیم؛ این معنایش این است که ما داریم پایه هاى یک حرکت عظیم جهانى را که نظام جمهورى اسلامى؛ ستون مستحکم آن است، در میان انسان ها استوار مى کنیم. انسان ها وقتى دلشان با نماز انس گرفت و از طریق نماز با خداى متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبیعى گناهان از آن ها دور مى شود؛ دل های این ها نسبت به گناه حساس مى شود و آن حالت تقوایى که در شرع مقدس قوام دین دارى است، به تدریج در انسان حاصل مىشود. مسأله نماز، این است. لذا ما اولاً از همه دوستان به خصوص از شخص آقاى قرائتى که واقعاً ایشان تلاش مجدّانه اى و مخلصانه اى در این راه انجام دادند و کسانى که با ایشان همکارى کردند، صمیمانه تشکّر مى کنیم. ثانیاً تأکید مى کنیم این کار را نیمه کاره نگذارید؛ میان راه خسته نشوید. این، براى همیشه است؛ این، کارى است که به طور مستمر باید ادامه داشته باشد؛ مثل خود نماز که تعطیل بردار نیست، توقف نمى پذیرد؛ چون غفلت انسان موجبات فراوانى دارد و خیلى چیزها انسان را غافل مى کند. براى این که با این غفلت مبارزه بشود، این نماز لازم است؛ صبح، نماز؛ ظهر، نماز؛ شب، نماز؛ نافله، فریضه. مثل خود نماز که تعطیل بردار نیست این حرکت هم تعطیل بردار نیست. به اهمیت نماز، به تأثیر نماز، به شرایط معنوى نماز باید مردم را آشنا کرد و از همه ابزارهاى مفید تبلیغ بایستى در این راه استفاده کرد.
یک جمله عرض بکنیم راجع به این حرفى که از قول پاپ نقل شده است؛ که دنیاى اسلام بحق در مقابل این حرف عکس العمل نشان داد. دو جهت دارد؛ دو جنبه دارد این اظهار نظرى که صادر شده است از یک شخصیّت روحانى مسیحى درباره اسلام با یک میلیارد و نیم انسان متدیّن به اسلام و با میلیون ها کتاب نوشته شده درباره اسلام، از دو جنبه قابل توجه است:
جنبه اوّل که بیشتر هم امروز در دنیاى اسلام و در این چند روز به آن توجّه شده، مسأله تهمتى است که به اسلام متوجّه شده است و این ایراد و این تهمت، ظلم به اسلام و بى انصافى درباره اسلام است. اسلام را متّهم کردن به این که از عقلانیّت جداست و نسبت به عقل بى اعتناست، همان قدر ظالمانه است که انکار یک امر بدیهى؛ انکار منافع خورشید ، انکار نور خورشید.
در کدام کتاب آسمانى این همه مخاطبان امر شدهاند به تفکّر، به تعقّل؛ «لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرون»، «لَعَلَّکُم تَعقِلون»؛ به تدبّر در آیات تکوینى الهى.
در کدام کتاب آسمانى در اولین خطاب به علم، به قلم، به تعلیم، توجّه شده است و اهمیّت داده شده است. و امروز اگر دنیاى غرب در کار علم و پیشرفت علمى موفقیّتى دارد، کدام مورّخ و مطلّع با انصافى است که تصدیق نکند که این را از دنیاى اسلام گرفته است. قرون وسطى که قرون تاریکى و ظلمت و سیاهى دنیاى غرب و اروپا بود، دوران شکوفایى علم و تعقّل و اندیشه و فلسفه و ابن سیناها و فارابى ها و افرادى اینچنین، در دنیاى اسلام است.
مسأله جهاد اسلام را هم نفهمیدن و بد معرفى کردن، این هم یک بى انصافى دیگر است. جهاد اسلام براى تحمیل عقیده نیست؛ براى مبارزه با کسانى است که انسان ها را به بردگى مى کشند. جهاد اسلام جنگ با ملت ها نیست؛ جنگ با قدرت هاى ستمگر و ظالم است. این، تاریخ اسلام است؛ این، عملکرد پیشوایان اسلام است؛ این، توصیه پیشوایان اسلام است. امیرالمؤمنین (علیه الصّلوه و السّلام) در خطاب و فرمان خود به مالک اشتر این جمله جاودانه و فراموش نشدنى را دارند که مى فرمایند: کسانى که تو با این ها در آن جا مواجه مى شوى، یا با تو از لحاظ عقیده یکسانند، یا «و امّا شریک لک فى الخلق»؛ یا در انسان بودن با تو شریک هستند. ملاک اینها است. حتى کسانى که از لحاظ عقیده با تو همراه نیستند، ولى انسانند، با انسان برخورد تکریم آمیز باید داشت. 👇
👇👇👇👇👇👇👇ادامه