حاج عماد واقعاً به رهبری انقلاب نزدیک بود . رهبر انقلاب خیلی به او علاقه داشت و همیشه به تحلیل‌های حاج رضوان و پیش‌بینی‌های او از حوادث اطمینان می کرد . شهید مغنیه به اختصار ، موضوع را بررسی می‌کرد و دقیقاً به هدف می زد . در همه دیدارهای حساسی که ایرانی‌ها با هم پیمانان راهبرد ایشان در منطقه برگزار می‌کردند ، حاج عماد نقش مترجم را ایفا می‌کرد ، خصوصاً در دیدار با سوری‌ها . سوری ها هم نمی‌دانستند که این شخص ، عماد مغنیه است ، به استثنای سرتیپ محمد سلیمان و تعداد کمی از مسئولین بلندپایه سوری . مسئولان آمریکایی و رسانه‌های غربی تنها به " شیطان نماییِ " " مغنیه تروریست " اکتفا نمی‌کردند ؛ دست به انتشار قصه هایی درباره او می زدند که بیشتر شبیه رمان های ماجرایی_تخیلی به نظر می‌رسید . به این ترتیب برای او یک تصویر نمادین ساخته بودند ، تصویر "تروریست_اسطوره" . هیچ‌کس از کارهای حاج عماد و سفرهایش خبر نداشت ، حتی بعد از آنکه کارش را تمام می کرد . خانواده به نبودنش عادت کرده بودند . بارها شده بود که برای مدتی طولانی به سفر می رفت و بعد از مدتی ناگهان می دید پشت در ایستاده است. 📚 برگرفته از کتاب ☑️ مروری بر زندگی و شهادت 📇 انتشارات شهید کاظمی ✍🏻 گردآوری و ترجمه: وحید خضاب 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie