😍 #لبخنـدهـاےخـاڪـی😂
🔰چهل ساله اسبسوارم
توی #حلبچه بودیم. داشتیم میرفتیم طرف لودر و بلدوزرها که قاسم گفت: بچهها #اسبو!
اکبر کاراته گفت: کو؟! کو؟! قاسم گفت: اونه.
اکبر اسبو که دید، دوید طرفش و داد زد: من میخوام اسبسواری کنم. محمدرضا گفت: خطر داره! بلدی میخواد. اکبر کاراته گفت: اِکّی، من #چهل_ساله اسبسوارم. و بعد رفت و افسار اسبو گرفت.
با دست زد به کمر اسب و گفت: بیا عزیزم که خوب اومدی. قاسم گفت: خطر داره! اکبر کاراته گفت: هیچ خطری نداره. و بعد پرید روی اسب. اسب ترسید و فرار کرد. اسب میدوید و اکبر جیغوداد میکرد و کمک میخواست. همه هاجوواج نگاهش میکردیم، که اکبر کاراته کج شد و آمد زیر شکم اسب. اسب میپرید بالا، جفتک میزد و اکبر کاراته جیغوداد میکرد و کمک میخواست. 😂😂
صاحب اسب که از خنده ریسه رفته بود، اسبو صدا کرد و نگهش داشت. اکبر کاراته از زیر اسب افتاد تو علفا و پا گذاشت بهفرار. بچهها میگفتند: اکبر، دیگه نمیخوای اسبسواری کنی؟! اکبر کاراته هم میگفت: نه بابا من غلط کردم!😂😂
#دلتون_شاد و #لبتون_خندون
🍃🌷🍃🌷🍃
🍂 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🍂
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie