برای نماز که می‌ایستاد شانه‌هایش را باز می کرد و سینه‌اش را می‌داد جلو یک بار به شهید گفتم: چرا سر نماز این طوری می‌کنی؟ گفت: وقتی نماز می خوانی مقابل ارشد ترین ذات ایستاده‌ای پس باید خبردار بایستی و سینه‌‌ات صاف باشد