(۳۲) از تا 🤔 از جنایت در تا جنایات در !؟😰 ☀️در شب شهادت حضرت زهرا (س) در زمستان سال ۹۶، در خیابان پاسداران تهران توسط خودروی دراویش داعشی، شهید محمد حسین حدادیان زیر گرفته شد. سپس جسم مجروحش اسیر فرقه دراویش شد و سپس۵۰ گلوله ساچمه ای به بدنش شلیک شد، چشم راست محمد حسین تخلیه شد و سراسر بدن نحیفش با ضربات ابزارهای شکنجه دست ساز اغتشاش گران مجروح و سرانجام به شهادت رسید... ☀️سالها گذشت و در اثر تغافل، مسامحه و تعلل دربرخورد  قاطع و سریع با در ، پایتخت جمهوری اسلامی ایران، دوباره بعداز چهل روز تغافل، مسامحه وتعلل با به بهانه مرگ ، دوباره یک سری در طلبه بسیحی    را در تجمعات غیر قانونی در چهارشنبه ۴ آبان در اکباتان تهران به اسارت در می آورند!؟ بله درست خواندید، بعد از اسارت در اکباتان تهران در پایتخت جمهوری اسلامی ایران، بر اثر شکنجه های زیاد، آرمان را که بر اثر جراحت شدید ناشی از حمله و شکنجه وحشیانه به حالت کما فرو رفته بود، پیکرش را در خیابان فرعی رها کرده و فرار می کنند ، که متاسفانه بعد از مراجعه به بیمارستان، آرمان علی‌وردی به شهادت می رسد... ، و کلید واژه گمشده در بین بعضی از مسئولین در جمهوری اسلامی ایران است که مملکت را از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مقابله با گرانی، قاچاق، مواد مخدر، کم فروشی، به اینجا رسانده است... 🚩مملکت حاج احمد👈 می خواهد!؟ 🌹حاج احمد متوسلیان برای بیمارستان مریوان از بین بچه های سپاه، مسول انتخاب می کند، یک روز سرزده، برای بازید به بیمارستان می آید.حاجی صحنه ای را می بیند که توصیفش در این چند خط آسان نیست. جوان بسیجی مجروح که بدون رسیدگی روی تخت بیمارستان رها شده است، حاج احمد که همیشه در کارها جدی و بی تعارف است رئیس بیمارستان را می خواهد، یقه او را می گیرد و کشان کشان سمت اتاق آن جوان می برد و توبیخش می کند، که تو چرا به این جوان نرسیده ای؟ چرا جورابهایش را عوض نکرده اید؟😇 بعد حاج احمد، جلوی همه میرود که او را بزند، ریس بیمارستان که منصوب خود حاج احمد است از دستش فرار می کند، حاجی هم، فریاد میزند که امشب بیائی سپاه، می کشمت... آن رئیس بیمارستان می گوید اگر حاجی با کلاشینکف هم مرا میزد باز دوستش داشتم، چون حاج احمد با ما جدی بود اما شبها می آمد ظرفهای پادگان را می شست و توالت ها را تمیز می کرد... 🌹يكي از فرمانده‌هان دمکرات كه روبروي احمد مي‌جنگید، زن و بچه‌اش در شهر بودند و وضعيت زندگي خوبي هم نداشتند. احمد كه شنيده بود آن‌ها اوضاع خوبي ندارند، رفت به همسر او سر زد و حقوق خودش را که آن زمان مبلغ 4 هزار تومان بود با آنان نصف می کردوبه آن‌ها می داد. چند ماه اوضاع اين‌طور بود و اين خانم به شوهرش نامه مي‌نوشت و اين‌ وقایع را  برای اوتعريف می کرد. اين‌ طور شد كه اين فرمانده با ٣٠ نفر از اعضای گروه آمدند و به احمد گفت من از بلند بالايي تو نترسيدم اما آمدم ببينم چه كسي است كه وقتي همه همسر من را رها كرده و رفته‌اند، به او كمك مي‌كند. اگر تو این چنین هستی اوستای شما خمینی کیه؟... همین یک انفاق چند هزار تومانی در راه خدا باعث شد که 30 نفر چریک اسلحه به دست با فرمانده شان به او جذب شود... راوی سردار عسگری کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا ناصرکاوه 🔻 نباید فراموش شود! 😂آنچه در اکباتان رخ داد و شهادت مظلومانه آرمان علی وردی، فرد حافظ امنیت باید در بوق و  کرنا شود! 🔸این سبعیت باید در چشم سلبریتی ها فرو شود، باید عاملان آن را پیدا کنند و آنها را به دادگاه بسپارند... باید یک روانشناس بیاید با این جانی ها جلوی مردم مصاحبه کند و بپرسد چه طور توانستید اینقدر درنده ‌و وحشی و آدمخوار باشید؟ باید خوی حیوانی این ها بارها و بارها به مردم نشان داده شود! باید زن و مردی که در این ویدئو صدایشان هست تک تک مورد سوال قرار بگیرند و بازخواست شدنشان به سمع و نظر همه مردم برسد. باید زندگی و سن و سال و مظلومیت این جوان بسیجی را پیش چشم بعضی از این سلبریتی های بی شرف و وطن فروش آورد که از شرم آب شوند... ، طی ناآرامی های چهارشنبه شب در اکباتان در اثر جراحت های شدید ناشی از حمله و شکنجه، اغتشاشگران مجروح و نهایت به بیمارستان منتقل شد و سپس به شهادت رسید... در ضمن در همان شب در خیابان ستارخان تهران، برخی از اغتشاشگران به مدافعان امنیت، سرگرد پاسدار امیر کمندی در حین اجرای ماموریت، به وسیله پرتاب نارنجک دستی حمله کردند و ایشان را به شهادت رساندند.  گفتنی است؛ از این شهید مدافع امنیت دو فرزند به یادگار مانده است...