🌷🌷مبحث ۱۳۱۶ آذر۱۴۰۲ شمسی با نام و یاد خدای وافی و عرض سلام 🤝 وفای بـه عهد 💞 🌸🍃وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ. 🌺🍃و نيز [رستگار شوند] كسانى كـه رعايت گر امانت هايشان و پيمان هايشان هستند.(۱) 🔖حدیث : 💫🌹رسول اكرم صلى اللـه عليـه و آلـه و سلم فرمود : 🌸ثَلاثٌ لَيسَ لاَحَدِ النّاسِ فيهِ رُخصَةٌ: بِرُّ الوالِدَينِ مُسلِما كانَ اَؤ كافِرا وَ الوَفاءُ بِالعَهدِ لِمُسلِمٍ اَو كافِرا وُ الاَمانَةُ اِلى مُسلِمٍ كانَ اَؤ كافِرا. 🌼🍃سـه چيز است كـه ترکِ آن براى هيچ کس جايز نيست : نيکى بـه پدر و مادر ، مسلمان باشند يا كافر ، وفاى بـه عهد با مسلمان يا كافر و اداى امانت بـه مسلمان يا كافر.(۲) 📖حکایات : یکی از صفاتِ برجستـه و اخلاق کریمـه پیغمبر خدا (ص) کـه در تمام مراحل زندگی ایشان نمود داشت ، وفای به عهد و مهربانی بود ، کـه تمام طبقاتِ اجتماعی جامعـه ی آن روز بـه خصوص ، یاران و پیروان ایشان از آن بهره‌مند بودند. ✍بر سر پیمان : 💫☄مسلمانان طبقِ یکی از مفادِ صلح ‌نامـه حدیبیـه توانستند ، پس از یک سال از زمانِ انعقادِ پیمان بـه مکـه روند و سـه روز در آن جا بمانند و اعمال عمرہ بـه جای آورند و سپس مکـه را ترک کنند. بنابراین رسول‌ خدا (ص) بـه جای عمره‌ ای کـه در سالِ ششم از وی، فوت شدہ بود ، در ذی القعدہ ی سال هفتم هجری با همان عده‌ای از اصحاب کـه درحدیبیـه شرکت داشتند ، بـه جز چند نفر کـه در این مدت به شهادت رسیدہ و یا فوت شدند ، رهسپار مکـه شد. اهل مکـه با شنیدنِ خبر رسیدن مسلمانان مکـه را خالی گذاشتند و رسول‌خدا (ص) و همراهانش وارد مکـه شدند و سـه روز در آن جا ماندند و مراسم عمرہ بـه جا آوردند. روز چهارم نمایندگانِ قریش ، سهیل بن عمرو و حویطب بن عبدالعزی آمدند و گفتند : سـه روز تمام است و بر حسب قرار داد باید هر چـه زودتر سرزمین ما را ترک کنید. ! برخی از یاران پیامبر (ص) از صراحتِ گفتار قریشیان ناراحت شدند ، اما پیامبر (ص) کسی نبود کـه بـه خاطر این جسارت از عهد و پیمان برگردد و یا بـه آن اشکال کند ، طبق پیمانی کـه بستـه بود فرمود : هیچ یک از مسلمانان نباید تا شب در مکـه بماند. ندای کوچ در میان مسلمانان دادہ شد و همگی بلافاصلـه سرزمین حرم را ترک کردند.(۳) 💫🌹وفا بـه عهدِ شهید دکتر بهشتی : 🥀در هامبورگ پسرک دہ ، دوازدہ ساله‌ای بود کـه گـه گاه بـه مسجد رفت و آمد می‌کرد ، یک روز پیش شهید دکتر بهشتی آمد و گفت : معلم ما گفتـه راجع بـه اسلام سوالاتی از شما بپرسم ، کی می‌توانم پیش شما بیایم ؟ دکتر دفتر برنامه‌هایش را نگاه کرد و گفت : فردا ساعت چهار ونیم. فردا در مسیر مسجد بودیم ماشین خراب شد ، مدتی گذشت ولی نتوانستم ماشین را تعمیر کنم ، دکتر یکی دوبار پرسید ، چقدر طول می‌کشد تا ماشین درست شود ؟ گفتم چطور ؟ گفت : من ساعت چهار و نیم در مسجد قرار دارم ، من کـه از جریان قرارش با پسرک خبر داشتم ، گفتم نگران نباشید ، بچـه دہ دوازہ ساله‌ای است می‌آید ، می بیند شما نیستید ، مشغول بازی می‌شود ، اگر شما ساعت پنج و نیم هم برسید مشکلی ندارد. دکتر گفت : نـه ، من با این پسر بچـه ساعت چهار و نیم قرار گذاشتـه ام و بـه او قول دادہ ام ، حتما باید سر ساعت در مسجد باشم ، بعد هم یک تاکسی گرفت تا بـه موقع خودش را بـه آن قرار در مسجد برساند.(۴) 📜اشعار ⚘وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی ⚘وگرنـه هر کـه تو بینی ستمگری داند(۵) ⚘وفای عهد نگـه دار و از جفا بگذر ⚘بـه حق آن کـه نیم یار بی ‌وفا ای دوست(۶) ⚘عهد کردی کـه وفا پیشـه کنی،جهد بکن ⚘تا بدانم کـه درین عهد وفایی بودست(۷) ⚘عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ⚘ساده‌دل من کـه قسم های تو باور کردم(۸) ⚘این همـه جور و جفا و مکر و دستانش ببین ⚘و آن همـه پیمان و شرط و عهد و میثاقش نگر(۹) 📚منابع : (۱)سورہ مؤمنون ، آیـه ۸ ، ترجمـه خرمشاهی (۲)نهج الفصاحـه ، ص ۴۱۶ ، ح ۱۲۶۴ (۳)طبری ، محمد بن جریر ، تارخ طبری ، ج ۳ ، ص ۲۳ (۴)با اقتباس و ویراست از کتاب نگاهی بـه زندگی و مبارزات شهید آیه الله دکتر بهشتی (۵)گنجور ، حافظ «غزلیات» غزل شمارہ ۱۷۷ (۶)گنجور ، سعدی «دیوان اشعار» غزلیات ، غزل شمارہ ۱۰۳ (۷)گنجور ، هلالی جغتایی «غزلیات» غزل شمارہ ۶۰ (۸)گنجور ، شهریار«گزیدہ غزلیات» غزل شمارہ ۷۷ (۹)گنجور ، خواجوی کرمانی ، «غزلیات» غزل شمارہ ۵۰۲ ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🌷سیروس کامران ماوردیانی گیلانی🌷