📃
#خاطرات
🔰
تا قبل عید پنج نفر بودیم!
💠سلام علی آقا، خوبی؟! چند نفرید پسر خوب؟ عمیق نگاه کرد آهی کشید و گفت: خاله! تا قبل عید پنج نفر، بعدش که مدرسه ها تعطیل شد دیگه بابام خونه نیومده! تو سوریه شهید شده خاله! نیاوردنش خونه... الان چهار نفریم! بستهها را پشت در گذاشتم، دردی روی سینه ام سنگینی کرد، از علی که دور شدم، سنگینی به اشک تبدیل شد و کمی آرام شدم...
🌐ادامه خاطره در لینک زیر:
https://jahadgaranhowzavi.com/?p=2729
—————————————
☑️
#جهادگران_حوزوی را در شبکه های اجتماعی ایتا، آپارات و اینستاگرام دنبال کنید:
➡️
@jahadgaranhowzavi