بشنوید:
❤️
خویشتن
شعرخوانی حمیدرضا برقعی برای
روز مباهله
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا… به رخ هیچ کسی رنگ نماند
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه
عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن
پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از
پارۀ تن میگویم
دارم از
خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او
خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او
خویشتنیم
نه فقط جسم،
علی روح محمد باشد
،
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد
.....
🌟 به امید گسترش
#نسل_منتظران_ظهور
#جهادگران_حامی_فرزنداوری
#انصراف_ازحرامِ_شرعی_سقط
#انصراف_ازقتل_جنین_معصوم
@jahadi_hosna