🔻حکایت خنده دار آسیابان و الاغش ✍ شخصی وارد یک آسیاب گندم شد. دید آسیاب به گردن الاغ بسته شده و الاغ می چرخید و آسیاب کار می کرد و به گردن الاغ هم یک زنگوله آویزان بود. از آسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟ آسیابان گفت: برای اینکه اگر ایستاد، بدانم کار نمی کند. دوباره پرسید: خب اگر الاغ ایستاد و سرش را تکان داد چه؟ آسیابان گفت: خواهشا این پدرسوخته بازی هارا به الاغ یاد نده! ‌📜 اساطیر . @jahadtabin313 @jahadtabin313 🌎 دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی