چون شیر، بین دشت شغالان اسیر بود
آری اسیر بود! ولی باز شیر بود!
خورشید بود! خیره به چشمان جغدها
بارانِ نوبهارِ میانِ کویر بود
پر شد تمام سایه اش از پاره پاره نور
شمشیر و نیزه بود! کمان بود! تیر بود!
آمد پدر بغل کندش! سینه ای نداشت!
آمد ببوسدش ولی افسوس! دیر بود
رویش شبیه احمد و نامش علی است! وای!
چیزی که تکه تکه شد آنجا، غدیر بود
السلام علیک یا علی ابن حسین
امین شفیعی ⚫️
@tirtanz