هدایت شده از شبهای با شهدا
🌴یاد شهید #محمدهادی_ذوالفقاری بخیر؛ خیلی کاری بود همه کاری هم میکرد و تو هر کاری وارد میشد #به_نحو_احسن_به_اتمام_میرسوند. یه بار داشتن پایگاه رو گچکاری میکردن ولی گچکار کمک نداشت لباسش رو عوض کرد و رفت کمک گچکار و کار رو ازش یاد گرفت و کمک کرد خیلی سریع کار گچکاری رو به اتمام برسونن بعد از فلافل فروشی یه مدت رفت تو بازار آهن کار میکرد بعدازظهرها هم با موتور مسافرکشی میکرد بعدشم می اومد پایگاه جالبه هیچی از درامدش رو برای خودش خرج نمیکرد. همه اش رو برای هیات و دستگیری از بنده های خدا خرج میکرد. هر کی لازم داشت بهش قرض میداد. تو مراسم شهادتش کلی ها می اومدن و میگفتن که به ما کمک میکرده #گمنام هم کار میکرد و اصلا نمیخواست تو هیچکاری اسمش برده بشه تو اردوهای جهادی هم شرکت موثر داشت و خستگی ناپذیر بود. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 به آقا ارادت ویژه ای داشت و تو #فتنه88 هم خیلی فعال مقابل فتنه گرا ایستاد. یه بار جلوی دانشگاه داشتن #عکس_آقا رو پاره میکردن که به سمت در دانشگاه رفت با اینکه از طرف دانشگاه دائم داشتن سنگ پرتاب میکردن و هیچ کس جرأت نمیکرد بره جلو ولی هادی هیچ ترسی نداشت. به سمت در دانشگاه دوید زیر باران سنگ. نزدیک دانشگاه یه آجر بزرگ به صورتش خورد که به شدت مجروح شد و سه روز بیمارستان بود. ولی دست از آقا بر نمیداشت 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 اون زمان رو دیوارها شعار مینوشتن علیه آقا کارش این شده بود که آخر شبا و صبح زود میرفت همه جاها رو چک میکرد و یه #اسپری خریده بود و هر جا شعار بود رنگ میزد روش از کتاب #پسر_فلافل_فروش شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid