وقتی پدرت تو را سرزنش می کند، تو را دوست دارد. وقتی برای تو حرص و جوش می‌ زند، خیر تو را مى خواهد. وقتى تو او را ساکت میبینی، در حقیقت به آینده‌ات فکر می‌کند. وقتى برای تو خرج مي‌كند، بدان که خود را کاملا محروم می‌سازد. وقتی‌که میخندد، بدان که تو او را خوش ساختی. وقتی‌که قهر او را مي‌بينی، بدان که نصیحتش را قبول نمی‌کنی. وقتیکه درب اتاق را برای خود میبندد، بدان که گریه می کند. وقتی‌که صدای خود را برای او بلند می‌کنی بدان مانند اینست که تو او را می‌کُشی. وقتی‌که خود را سرگردان و از دست‌رفته میبینی، بدان که وی از تو ناراضی است. وقتی دیدی که وفات کرد نتوانست با تو سخن گوید، بدان‌كه یک تکیه‌گاه بزرگی را از دست دادی و در زندگی‌ات خالی‌گاهی ایجاد شد که دیگر به یاد پدر پُر نمی شود...