»»» آیه ی روز : اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَىَ عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ الرعد - ٢ خداوند كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ آسمان‌ها ‌را‌ بدون‌ ستون‌هايي‌ ‌که‌ ببينيد برافراشت‌. آن‌گاه‌ ‌به‌ عرش‌ پرداخت‌ و خورشيد و ماه‌ ‌را‌ مسخر كرد. ‌هر‌ يك‌ ‌براي‌ مدتي‌ معين‌ روانند. [خداوند] كارها ‌را‌ تدبير مي‌كند و آيات‌ ‌خود‌ ‌را‌ شرح‌ مي‌دهد، اميد ‌که‌ ‌به‌ لقاي‌ پروردگارتان‌ يقين‌ كنيد. نکته ها: آیاتى در قرآن برنگهدارى آسمان ها (وزمین) توسط خدا دلالت مى كند، از جمله: الف: آیه فوق، «اللَّه الّذى رفع السّموات بغیر عمد ترونها» ب: «ان اللَّه یمسك السّموات والارض ان تزولا ولئن زالتا ان امسكهما من احد من بعده»(1) همانا خداوند آسمان ها و زمین را از سقوط حفظ مى كند و اگر روى به سقوط نهند، هیچكس جز او نمى تواند آنها را نگهدارد. ج: «و یمسك السّماء ان تقع على الارض الاّ باذنه»(2) و خداوند از سقوط آسمان بر زمین جلوگیرى مى كند. علامه طباطبایى (ره) در تفسیرالمیزان مى گوید: مراد از «تفصیل» جدا كردن كرات آسمانى و زمین از یكدیگر است، و مشاهده ى این تفكیك، ما را بر قدرت تفكیك مردم در قیامت آگاه مى سازد. «عَمد» جمع عمود به معناى ستون و پایه است. از حضرت على علیه السلام سؤال شد كه خداوند چگونه به حساب همه خلائق مى رسد؟ حضرت فرمودند: همان گونه كه به همه خلایق رزق مى دهد.(3) 1) فاطر، 41. 2) حج، 65. 3) تفسیركبیر فخررازى. پیام ها: - آسمان ها بر پایه هایى استوارند. «بغیر عمد ترونها» ندیدن دلیل بر نبودن نیست. امام رضاعلیه السلام فرمودند: «فثَمّ عَمَد ولكن لا ترونها»(4) پایه هایى هست، ولى شما آنها را نمى بینید. - خورشید نیز در حال حركت است. «كلّ یجرى» - كرات آسمانى در مقدار حركت خود، زمان بندى شده اند. «اجل مسمّىً» - هستى تحت تدبیر الهى است. «یدبّر» - دست خداوند در تفصیل آیات باز است. (چه تفصیل آیات تشریعى و چه تفصیل آیات تكوینى) «یفصّل الآیات» - نظام هستى، هدفدار است. «یجرى لاجل - لعلكم بلقاء ربّكم توقنون» آفرینش جهان بدون معاد، كارى لغو و بیهوده است. - دلیل بر معاد، همان دلیل توحید است. خدایى كه مى آفریند وتدبیر و... مى كند، قیامت را هم برپا خواهد كرد.«رفع، استوى، یدبر،... بلقاء ربّكم توقنون» 4) بحار، ج 60، ص 79.