حسين بن علي نابغه ي فصاحت و بلاغت و حريفان او، در هر مقوله وارد سخن مي شدند و در همان كلمه ي اول مغلوب مي شدند و عرق شرمندگي از پيشاني خود مي زدودند.
عمرو بن عاص با آن قدرت بيان و سخنوري و حيله گري اش كه به روباه عرب شهرت يافته بود، در يك مجلس در مقابل جواب هاي حسين چنان درمانده شد كه معاويه روي به او كرد و گفت: به جان خودم سوگند اين حسين است و پسر علي بن ابيطالب است .
پس امام حسين (ع) اين دو بيت شعر را خواند:
ان عادت العقرب عدنا لها
و كانت النعل لها حاضرة
قد علم العقرب و استيقنت
ان لا لها دنيا و لا آخرة
۱. اگر عقرب (يعني عمرو) دوباره به ما حمله كند، ما بر او حمله مي كنيم.
نعلين براي كوبيدن سر او نيز حاضر است!
۲. و عقرب هم مي داند و يقين كرده است كه براي او نه دنيا وجود دارد و نه آخرت.