👈 این شب ها دلم سخت بهانه کربلای پنج را دارد ساعت ۱ بامداد روز ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ با رمز مقدس یا زهرا (س) نبرد شلمچه شروع شد این روزها در جریان است ، قریب سه ماه هر روز وشب جنگ وخون و آتش، ذکر و قرآن و حسین حسین کربلا ... شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت! حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که در اونجا جریان داشت.... بچه‌ها در وصف شلمچه یک‌جمله می‌گفتند که بسیار شنیدنی بود: یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه إلّا به جراحت یا شهادت 😂 عملیاتی که واقعا کربلا بود! یک طرف آب بود و یک طرف عراقی‌ها فرمانده تیپ شهید حیدر پور با بی سیم مجیدمجید، حیدر! «مجیدجان آنجا چه خبر است به نهرجاسم رسیدی به بچه ها عاشورا دست دادید» حیدرحیدر مجید! حیدرحان! «این طور آتش دشمن را من تا حال ندیدم ،اتش عملیات بدر را فراموش کردم جنگ اینجا تماشایی است... قوطی کنسرو روی زمین سالم نمانده! خاکریز وسنگر با زمین یکسان شده، پچه ها دارن آسمانی میشن، من نمی‌دانم اینجا چقدر برای دشمن اهمیت داره! یک سرمایه عظیمی از مهمات روی نهر جاسم گذاشته. این قدر آتش می‌ریزد که اسرا را هم نمی‌شه آورد عقب. تلف می‌شن … تانک های دشمن به سمت ما درحرکتند، آتش سنگینه، دشمن وحشی شده» مجیدمجید! تا صبح مقاومت کنید اونجا برایمان تنگه احد ، دشمن نیاد جلو ، جاده را نگیرد با شهادت همه شما باشه جاده باید حفظ بمونه ، تا صبح زود هوانیروز بیاد به کمکتان. دراین حل وهوا بودیم که احمدنحوی دوست عزیزم دانشجوی دانشگاه امام حسین سپاه در حالی که دستش در دستم بود و در کنار جاده می دویدیم با اصابت ترکشی به سرش افتاد، سرش را به سینه ام چسباندم، احمد جان نرو ، من را دراین آتش و جهنم دشمن تنها نگذار اما احمد شهادتین گفت و سر بر دامنم آسمانی شد. و امضایم را به یاد ونام احمد ، احمد می نویسم و شهید احمد نحوی همیشه با من است😔 کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلاییعبدالمجید ارجمندی از کاروان کربلای پنج مانده(دانشگاه علم وصنعت ایران) 👈 فاستقم کماامرت https://eitaa.com/joinchat/1183252760C09ecf43283 https://ble.ir/fastaghem_313 🇮🇷به جمع بپیوندید: 🆔 👉 eitaa.com/joinchat/684196045C479c340905