#پارت_بیست_و_پنجم
#رمان_ماه_شب_چهارده🦋
_عامر خان دختره رو اوردم و بردمش پیش بقیه دخترا...
_باشه... چکش کنید که مشکلی پیش نیاد
_به روی چشم...
قراره تا دوسه روز دیگه دخترا رو منتقل کنیم برن و به خاطر همین دختره که اوردیمش پول زیادی بهم پیشنهاد شده.... من نمیتونم از این همه پول بگذرم پس هرطوری شده باید را*مش کنم...
#علی
_ببینید الان دیگه نمیشه شنودشون کرد منطقه کور رفتن... نرسیدیم هم به مهوا دستگاه وصل کنیم پس یک راه حل میمونه بریم لواسون...
_بله جناب سرگرد
_این نکته هم باید بدونیم که ما نباید به اطلاعاتی که درباره فرستادن بچه ها داریم اکتفا کنیم شاید اینم رد گم کنی باشه...
محمدمهدی و علیرضا با گردان برین لواسون منم تا چند ساعت دیگه راه میوفتم.
خانه امن لواسون مستقر بشین تا ما هم برسیم امروز و فردا باید کارشون رو تمام کنیم.
_بله جناب سرگرد.... اجرا میشه.
_خب پس تمام... یاعلی
به قلم مهوا🫀
#کپی_بدون_ذکر_کانال_ممنوع❗️
🦋
@jannathoseyn🦋