🔻
آن گذشتهی آمرانه!
🖊مهدی جمشیدی
۱. حاجحسین شریعتمداری درست میگوید؛ محسن هاشمی از یاد برده که پدرش در دوران ریاستجمهوریاش با «مردمسالاری» چه کرد.
هاشمیرفسنجانی، نه در کنار مردم بود و نه مردمی زیست. به میان مردم نمیرفت و سخن مردم را نمیشنید. برای مردم تصمیم میگرفت اما مردم را در تدبیر حکومتی دخالت نمیداد. دیدار مردمی نداشت و مردم حتی یک مدیر کل او را نمیدیدند. دولتش به یک حلقهی بستهی تکنوکراتیک تبدیل شده بود. حتی مجلس نیز یک سال پس از اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، باخبر شد که دولت چنین سیاستی را در پیش گرفته است.
۲. همهچیز بر اساس تصمیمهای گعدهها و حلقههای دوستان تکنوکراتش صورتبندی میشد. خودش و وزیرانش، مردم را هیچ میانگاشتند و سخت دچار حس برتری و اربابی بودند. بدین سبب بود که محمد خاتمی از حاشیهی دولت هاشمیرفسنجانی برآمد. خاتمی در ظاهر نشان داد که امتداد هاشمیرفسنجانی نیست، بلکه در مقابلش است. او نان همین «تقابل تصنعی» را نیز خورد و مردم به سبب «نه به هاشمیرفسنجانی»، خاتمی را برگزیدند. البته بعدها آشکار شد که حتی خاتمی نیز در هزینههای انتخاباتیاش، دست در «کیسهی کارگزاران» داشت و با ثروتهای بادآوردهی این نوکیسهگان، ارتزاق تبلیغاتی کرد.
۳. او خفقان سیاسی پدید آورد و منتقدانش را به محاق برد. شخص هاشمیرفسنجانی به خط قرمز تبدیل شده بود. سیدمرتضی آوینی در مجلهی سوره، نقدهایی به دولت هاشمیرفسنجانی داشت. چندی نکشید که در اثر فشار دولت، آوینی مجبور شد از سوره درگذرد. در صداوسیمای محمد هاشمی نیز، آوینی حذف شد...
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi