⚡️ سکولاریسم در حوزه، نقدی بر خویشتن
✏️ محمدصابر صادقی/حوزه علمیه قم
🔹 در باب سکولاریسم و نفوذ آن در حوزه علمیه، سخنها و گفتارهای علمی و خطابی زیادی بیان شده و گاه تب آن بالا گرفته و به مواضع تند و شدید هم کشیده شدهاست. اهل سیاست نیز در این وادی وارد گشتهاند و هرکدام از این نمد برای خود کلاهی دوختهاند. گاه با موضع ضد سکولاریسم افرادی که کمتر موضع سیاسی ـ اجتماعی دارند را نواختهاند و گاه عدهای با موضع ضد سکولاریسم از عدم وجود فضای گفتگو و نقد حاکمیت سخن راندهاند و ماهی خود را صید نمودهاند.
اما نگارنده در این یادداشت کوتاه نه به دنبال تعریف سکولاریسم و ماهیت آن هستم و نه در صدد اثبات یا نفی آن در ساختار و نهادهای حوزوی؛ آنچه مرا به این نقد فرامیخواند و وادار به نوشتن میکند، رویت عرفی گرایی ـ تلقی رایج از سکولاریسم ـ در میان حوزویان است و نه حوزه.
🔹 به تعبیر دیگر نگارنده در بالا و پایین زندگی و در مواجهه با طلاب و روحانیون، به رفتارها، سخن ها و قضاوتهایی برمیخورم که آن را جز نفوذ عرفی گرایی ـ در مقابل دین گرایی ـ در عرصه حیات، معیشت و سبک زندگی حوزویان نمی توانم تعبیر کنم. واضحتر آنکه در رفتارها، سخنها و قضاوتهای برخی از حوزویان قواعد عرفیگرایی بصورت مشهودی نفوذ کرده چه آنکه خود به آن التفات ندارند و شاید بی خبر و تقلید وار از آن قواعد پیروی میکنند و آن را صحیح و درست و منطبق با شرع میدانند، و چهبسا به تنبهی از این غفلت درآیند. در واقع هیچکدام از ما حوزویان در این عصر غلبه مدرنیته و جَو رسانهای در امان نیستیم.
ناگفته نماند که در همین عصر فرومایگی و سطحیگرایی و تقلیدی زندگی کردن، هستند حوزویانی که برخلاف آداب و رسوم عصر جدید مَشی میکنند و سنتهای حسنه را در زندگی خود و دیگران جاری و ساری میکنند. مانند حوزوی که خانه خود را بر خلاف معمول گران اجاره نمی داد و به ازاء تولد فرزند کرایه دو ماه را میبخشید؛ بیش باد.
در میانه کاری و گفتگوی پر حرارتی با چند تن از طلاب بودیم که با جملات و رفتارهایی برخورد کردم که بیش از پیش مرا به نفوذ عرفیگرایی در حوزویان حساستر کرد؛ از بازگویی رفتارها از شدت خجالت و شرم صرف نظر میکنم و فقط به یک مکالمه کوتاه اشاره میکنم.
🔹 طلبهای که احساس میکردیم سنتی و متدین و از همهی جمع ما با تقواتر است و روحانی زاده میباشد، در خلال یک گفتگو و در جواب ما که میگفتیم «بایست مطلب غلط و خلاف واقع را درست و اصلاح کنید»، گفت:«در این زمینه دو مبنا وجود دارد، یک مبنا، مبنای شماست که باید حق و واقع را بیان کرد و اصلاح نمود و لو بلغ ما بلغ، اما مبنای دیگری هم وجود دارد، و آن عبارت است از اینکه اگرچه مطلب خلاف واقع است، اما بایست هزینه و فایده را بررسی کنیم، اگر اصلاح مطلب خلاف واقع، هزینه اش بالاست لازم نیست کاری بکنیم» و در بیان دیگر می گفت«انتخاب مبناها بسته به رای اکثریت دارد و آن فصل الخطاب است».
🔹 در این بیان می بینید که چگونه مبانی اصولی و محکم معرفتی و دینی ذبح میشود.
در روایات متعدد به این مطلب اشاره شده است که بایست پای حق ایستاد و در مقابل خلاف ایستادگی کرد اگرچه که به ضرر ما باشد مانند: «قُلِ الْحَقَ عَلَى كُلِّ حَال»؛ «اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ هَلَاكُكَ فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَكَ أَيْ فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ نَجَاتُكَ فَإِنَّ فِيهِ هَلَاكَكَ»؛ «قُلِ الْحَقَ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِك»؛ «قُلِ الْحَقَ وَ إِنْ كَانَ مُرّا».
و غم انگیزتر آنکه انتخاب مبنا در این مسئله را به رای اکثریت یا دموکراسی احاله کرد، یعنی ما آنقدر از معرفت و اصول دینی تهی هستیم و عرفی گشتهایم که در انتخاب مبنا نیز دست به انتخابات میزنیم و آنچه دموکراسی بهبار آورد را فصلالخطاب میدانیم!
این ها نمونههای کوچکی است که شاید خیلی از خوانندگان هم در زندگی خود مشاهده کرده باشند و یا ناخودآگاه گرفتار آن شده باشند. نفوذ سکولاریسم و عرفیگرایی از آنچه در تبلیغات بیان میشود بسیار عمیقتر و ریشهای تراست، هر چند فعال بودن ساختارهای عرفی و سکولار در حوزه و غیر حوزه نیز بی تاثیر نیست و در جای خود میبایست بررسی شود.
اعاذنا الله من شرور انفسنا
http://mobahesat.ir/22994
🔻🔻🔻
@mobahesat