🔻
مسألۀ بنیادی چیست؟
۱- گفتۀ علامه مصباح، بهطور کامل بر «وضعِ امروزِ جامعۀ ما» قابلانطباق است، امّا این سخنان در «سال هفتادونه» بیان شده است. این به آن معنی است که مشکل تحقّقِ امربهمعروف و نهیازمنکر، دستکم «بیش از بیست سال» ریشه دارد.
۲- از نظر ایشان، مسأله این است که به دلیل غلبۀ نوعی از «شرایط فرهنگی» و «جو اجتماعی»، حتّی «امکانِ» امربهمعروف و نهیازمنکر، از میان رفته است؛ یعنی نوعی «ساختار نگرشیِ متضاد» با این واجب شرعی، رواج یافته است که مانع «عمل مؤمنان» میشود.
۳- این «ساختار فکری»، دستکم سه ضلع دارد: «تساهلوتسامح»، «آزادی» و «حریم خصوصی». تبدیلشدنِ این «نظریهها» به «فرهنگ»، امربهمعروف و نهیازمنکر را «اماته» کرده است.
۴- این سه نظریه، «نظام دفاعِ فرهنگیِ جامعۀ اسلامی» را دچار اختلال کرده و بهاینترتیب، جامعۀ اسلامی، امکان دفاع از ارزشهای بنیادین خویش را از دست داده است؛ چنانکه به ارزشهایش حمله میشود، امّا ناچار است که سکوت کند.
۵- ازاینجهت، باید در پی «احیا»ی آن باشیم؛ یعنی باید «زمینههای پیشینی» برای امربهمعروف و نهیازمنکر فراهم کرد. بهعبارتدیگر، باید این «سد شناختی» را در جامعه شکست و قبولاند که ما «حقّ» داریم از اسلام و انقلاب، دفاع کنیم.
۶- و البتّه شکستن این سدها و موانع، «هزینه» دارد، امّا نباید از «مخالفتها» و «اعتراضها» و «کارشکنیها» هراسید و عقب نشست.
🖋 مهدی جمشیدی
@sedgh_mahdijamshidi