🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت هشتاد و شش 💟يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي مي گفت:لحظه ي شهادت نام مقدس ياحسين را به زبان داشته باشيد تاخود آقا بالاي سرتان بيايد. 🌀کل وسايل همراه هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک ساک دستي کوچک بود. 🌟تعلقات او از همه ي دنياي مادي بريده شده بود. در دوران نبرد خيلي کم غذا مي خورد، مي گفت: شايد بقيه ي رزمندگان همين را هم نداشته باشند. 🔗کم مي خوابيد و به واقع خودش رابراي وصال آماده کرده بود. هادي درخط نبرد هم وظيفه ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها نمي کرد. ⭕در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها متذکر مي شد. زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب وآذوقه كمك می كرد.