🔴 رو چگونه بشناسیم؟ 🔹ریشه نفاق، «نَفَق» است. نفاق در لغت یعنی «راه پنهان و زیرزمینی»؛ به همین علت، عرب به راه زیر زمینی و تونل، «نَفَق» می گوید. راه زیرزمینی که چندین ورودی و خروجی دارد. 🔸کلمه نافقاء به معنای یکی از سوراخ های لانه موش صحرایی گرفته شده باشد. معروف است که موش صحرایی وقتی برای خویش لانه می سازد، دو راه خروجی و گاهی بیشتر از دو راه برای آن قرار می دهد، یکی از این راه ها را به گونه ای می سازد که وقتی به سطح زمین می رسد، آنجا را سوراخ نمی کند بلکه با باقی گذاشتن قشر نازکی از خاک آن را پنهان می دارد و زمانی که دشمن از سوراخ دیگر وارد شد وی با سرش به آن موضع مخفی می زند و آنجا را سوراخ نموده فرار می نماید. عرب ها به این راه خروجی مخفی و پنهانی موش صحرایی «نافقاء» می گویند. 🔹منافق سعی می کند پیش کافر و مؤمن خودش را موجه و همسو با آنان نشان دهد. منافق دو ویژگی دارد: 1⃣ منافق وقتی کافر را می بیند به وجد می آید و وقتی با مؤمن روبرو می شود عبوس می شود! با کفار با روی گشاده برخورد می کند ولی در مواجهه با مؤمنین با خشم و خشانت دیده می شود. 2⃣ منافق، کافر را فصل الخطاب و تعیین کننده می داند لذا در داوری ها، مرجعیت را به طاغوت می دهد و مؤمن را ضعیف و ناتوان می پندارد. منافقین هم به دنبال عزت اند؛ به دنبال پیشرفت و حل مشکلات اند؛ اما نه از طریق ایمان بلکه از طریق کفر! 🔹کفار برای فرهنگ، برای سبک زندگی، برای نوع روابط زن و مرد، برای سیاست، برای اقتصاد و برای جامعه تعریف دارد و مؤمنین هم برای این مؤلفه ها تعاریف خاص خود را دارند. با این حساب، منافقین در دل تمنای کفر و جامعه ای با تعاریف کفر را دارند اما در ظاهر مؤمن اند. به همین دلیل می بینید که منافقین همیشه سعی می کنند نسخه های اقتصادی و فرهنگ و سیاسی جامعه کفر را بپذیرند. یعنی مرجعیت طاغوت را پذیرفته اند. 🔸قرآن خطاب به مسلمانان نهیب می زند که چرا به دنبال تأمین عزت خود از طریق دشمنان و کفارید؟ «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا». سوره نساء – آیه 139 ترجمه: کسانی که به جای مؤمنان، کافران را به دوستی برمی گزینند، آیا عزت و توانایی را نزد آنان می جویند در حالی که عزت به تمامی از آن خداست؟ 🔹عزت برای خدا و رسول خدا و مؤمنین است؛ عزت جامعه که همان پیشرفت مادی و معنوی است تنها از این طریق قابل تأمین است. اما منافقین این عزت و پیشرفت را در پذیرفتن مرجعیت طاغوت می دانند! 🔸خداوند متعال در سوره نساء آیه ۶۰ اینگونه حال منافقین را توصیف می کند: آیا ندیدی كسانى كه مى‌گویند كه به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پیش از تو (به پیامبران گذشته) نازل شده ایمان آورده‌اند، ولى مى‌خواهند (در موارد نزاع‌شان) محاكمه به سوى طاغوت (حاكمان طغیانگر كفار) ببرند در حالى كه مأمورند به آن كفر ورزند؟! 🔹در طول 1400 سال اخیر هر مسلمانی در هر جایگاهی می خواست عزت و پیشرفت خود را از طریق کفار پیش ببرد، به ذلت افتاد. تاریخ 200 ساله قاجار و پهلوی به وضوح نشان می دهد که عزت و پیشرفت جامعه، از طرق پذیرفتن مرجعیت طاغوت بدست نمی آید. نسخه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی طاغوت برای جامعه اسلامی عزت و پیشرفت نیاورده؛ محمدرضاشاه و قبل از او پدرش رضاخان و قبل از آنان، شاهان قجری سعی کرده با کپی نسخه های غربی و الگوی «توسعه وابسته»(یعنی پیشرفت از طریق وابستگی سیاسی و اقتصادی به بیگانه) جامعه ایرانی را به عزت و پیشرفت برسانند اما در عمل نه تنها پیشرفتی حاصل نشد بلکه روز به روز دچار عقبگرد شد. 🔸بدتر، گروهی از مؤمنان اند که بجای مبارزه با منافقین، به فکر هدایت آنان اند و فکر می کنند با مماشات می توانند آنان را هدایت کنند! 🔹خداوند متعال خطاب به گروهی از مؤمنین که به فکر هدایت منافقین هستند می فرماید: «چرا شما درباره منافقین دو فرقه شدید؟ آیا شما می‌خواهید کسی را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟ در حالی که هر که را خدا گمراه کرد (یعنی هدایت خدا را نپذیرفت) هرگز تو بر هدایت او راهی نخواهی یافت». آیه 88 سوره نساء داود مدرسی یان @jaryan_s