گر سلطهی آمریکا روزبهروز رو به ضعف است؛ آنچه آمریکا در فلان کشور میخواست تحقّق پیدا کند ــ در نفت، در سلاح، در ارتباطات گوناگون ــ دیگر بتدریج دارد زایل میشود؛ مقدار زیادی زایل شده، بیشتر از این هم زایل خواهد شد. یک سیاستی را آمریکا از سالها پیش دنبال میکرد که همان سیاست سلطهی بر منطقه بود، وسیلهی عمدهی این سیاست هم حمایت از رژیم صهیونیستی بود؛ هرچه بتواند او را قوی کند، دستوبال او را باز کند، دیگران را تشویق کند به اینکه با او ارتباط برقرار کنند. البتّه این سیاست قدیمی است، مال دهها سال پیش است؛ از یکی دو دهه پیش، این سیاست را تشدید کردند، رفتند سراغ افغانستان، رفتند سراغ عراق و با اشغال اینها میخواستند تسلّط پیدا کنند، [امّا] نتوانستند. امروز سیاست و جهتگیری در این منطقه آمریکازدایی است. یکی از نشانههای واضح و بارزی که امروز جلوی چشمها است، همین طوفان اقصیٰ است. بله، این طوفانالاقصیٰ علیه رژیم صهیونیستی است، امّا آمریکازدایی است؛ این حادثهی تاریخساز. به معنای واقعی کلمه، حادثهی طوفانالاقصیٰ یک حادثهی تاریخساز بود؛ توانست جدول سیاستهای آمریکا در این منطقه را به هم بریزد و انشاءاللّه [اگر] این طوفان ادامه پیدا بکند، جدول سیاست آمریکا در منطقه را محو خواهد کرد. پس یک خصوصیّتِ تغییرِ نقشهی جغرافیای سیاسیِ منطقه این بود که آمریکازدایی شروع شده؛ بعضی از کشورهایی که صد درصد تابع سیاست آمریکا بودند، شروع کردهاند به زاویه پیدا کردن با آمریکا ــ که میبینید دیگر و میشنوید ــ و این ادامه پیدا خواهد کرد.
یک خصوصیّت دیگر این است که در این منطقه، دوگانههای جعلی و تحمیلی درست کرده بودند؛ این دوگانهها به هم ریخت. دوگانهی عرب و غیر عرب، دوگانهی شیعه و سنّی؛ افسانهی هلال شیعی ــ خطر شیوع شیعه در منطقه ــ یک حرف بیربطی بود که مطرح کردند؛ اینها همه به هم ریخت. در این قضیّهی طوفانالاقصیٰ و قبل از طوفانالاقصیٰ، بیشترین کمک را به فلسطینیها چه کسی کرد؟ شیعهها کردند؛ شیعهی لبنان، شیعهی عراق، شیعهی عرب، شیعهی غیر عرب. این دوگانهها به هم ریخت و به جای این دوگانههای تحمیلی، یک دوگانهی جدیدی بر منطقه حاکم شده: دوگانهی مقاومت و تسلیم؛ امروز در این منطقه این دوگانه مطرح است. «مقاومت» یعنی چه؟ «مقاومت» یعنی تسلیم نبودن در مقابل زورگویی و زیادهخواهی و دخالتهای آمریکا؛ این مقاومت است. حالا بعضیها صد درصد مقاومت میکنند، بعضیها هشتاد درصد، بعضی پنجاه درصد؛ بالاخره جریان و حرکت مقاومت، امروز در منطقه یک جریان واضحی است، و نقطهی مقابلش «تسلیم» است که خفّتبار است، ذلیلکنندهی ملّتها و دولتها است.
یک خصوصیّت دیگری که این نقشهی جدید منطقهی ما دارد، حلّ مسئلهی فلسطین است. به توفیق الهی، مسئلهی فلسطین به سمت حل [شدن] دارد حرکت میکند. «حلّ مسئلهی فلسطین» یعنی چه؟ یعنی تشکیل حاکمیّت فلسطینی در همهی سرزمین [فلسطین]. ما طرحمان را مطرح کردهایم: طرح همهپرسی از فلسطینیها. البتّه آنهایی که اشغالگرند حقّی ندارند، امّا خود فلسطینیها، چه در سرزمین فلسطین، چه در کشورهای همسایهی فلسطین داخل اردوگاهها، چه در جاهای دیگر، هر جا هستند ــ چندین میلیون فلسطینی هستند ــ اینها میتوانند نظر بدهند. [همهپرسی] یک منطق دنیاپسند و قابل قبول و متمدّنانه برای ادارهی فلسطین است. حالا بعضیها میگویند «خب این [چیزی را] که شما مطرح میکنید رژیم صهیونیستی قبول نمیکند و زیر بار نمیرود»؛ خب بله، میدانیم زیر بار نمیرود، امّا زیر بار رفتن او در اختیار خودش نیست، دست خودش نیست؛ گاهی یک چیزی را یک دولتی، یک کشوری دوست ندارد، امّا به او تحمیل میشود، ناچار میشود. اگر این قضیّه دنبال بشود ــ که انشاءاللّه دنبال هم خواهد شد ــ اگر همین هستههای مقاومت ارادهی خودشان را، عزم راسخ خودشان را، خواست خودشان را به طور جدّی دنبال کنند، این تحقّق پیدا خواهد کرد؛ در این تردیدی نیست. پس بنابراین، حلّ مسئلهی فلسطین هم یکی از خصوصیّاتی است که این غرب آسیای جدید انشاءاللّه به خود خواهد دید. بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی دربارهی منطقه که صحبت میکنند، بدروغ میگویند که «ایران میگوید بایستی یهودیها را یا صهیونیستها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبلها دیگران یا کسانی از عربها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمیریزیم. ما میگوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آراء مردم فلسطین تشکیل شد، دربارهی مردمی که آنجا هستند و از کشورهای دیگر آمدهاند تصمیمگیری خواهد کرد؛ ممکن است به همهی آنها بگوید در فلسطین بمانید ــ کمااینکه در بعضی از کشورهای آفریقا که بنده زمان ریاست جمهوری رفتم آنجا، [مردم] مبارزه کردند و پیروز شدند؛ انگلیسیها آنجا حاکم بودند، بومیها توانستند انگلیسیها را مغلوب کنند، امّا همان انگلیسیها