+ببین راه حلی که فرستادیخوبه ها ولی وقتی بهش میگم دلیلت چیه اصن یه چیزایی میگه که با منطق جور در نمیاد مثلا میگه جامعه خرابه تو هم توی دانشگاه فرهنگیان خراب میشی و اصن اعتماد نداره و میگه که اون دانشگاه بدیه.مثلا دلیل اینکه نمیتونم تو خونه لاک بزنم اینکه میگه ممکنه وسوسه بشی بیرون هم بزنی و ....
پدر من هرکاریییییی بکنم به من اعتماد نداره.بابا بخدا من یه دختر چادربم که نمازم رو میخونم سعی میکنم تو همه جا سمت گناه نرم ولی ناخداگاه ممکنه چیزهایی پیش بیاد ولی درکل مثلا اگه تو فضای مجازی بفهمم فلانجا چیز بدی هست نمیرم سمتش مثل فضای حقیقی ای که هست.ولی من هر کاریی کنم بازماین پدر من منطقش عوض نمیشه😔
_تنها راه حلش صحبت کردنه
فقط باید با صحبت کردن راضی و متقاعدشون کنید...
مثلا از هدفتون برای انتخاب دانشگاه فرهنگیان بگید...(نگید که باز هم قبول نمیکنه مطمئنا اگر دلایل منطقی بیارید شاید اون لحظه نپذیرن و بعداً حتما در موردش فکر میکنن)