ابیاتی از که در کتاب آورده‌ایم. این شاعر در چند روز قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ بدرود حیات گفت. در فکر گلی بودم و گلزار خریدم  گل خواست دلم، خرمن و خروار خریدم در گلشن فردوس برین هم نفروشند  این طرفه گلی را که من از خار خریدم دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم  بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم  در جلوه‌گری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است  ماهی که من از کوچه و بازار خریدم  حیف است که با درهم و دینار بسنجم  هر چند که با درهم و دینار خریدم سودایی از این‌گونه که دیده است به عالم؟  کم دارم و این دولت بسیار خریدم  خلق دو جهان گر بخورد غبطه، عجب نیست  چیزی که خدا بود خریدار، خریدم  شاید که چو من ، راهبی اسلام برآرد  چون رأس حسین از کف کفّار خریدم   در ماتمش از دیده چرا خون نفشانم؟  آخر سر یار است ز اغیار خریدم  دیگر نکنم واهمه‌‌ی حشر که این سر  شمعی است که از بهر شب تار خریدم  از سرّ حقیقت، مگر آگه شوم امشب  زر دادم و گنجینه ‌ی اسرار خریدم "نظمی"! ز هنر هر چه به بازار جهان بود سنجیدم و این طبع گهربار خریدم "نظمی تبریزی" http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat