خونریزی شدیدی داشت، بدنش پر از ترکش بود، دکتر بهم گفت: چادرت رو دربیار و مریض رو برای عمل آماده کن...
گوشه چادرم رو محکم گرفت و بریده بریده گفت: ما داریم میریم که شما چادرتون رو درنیارید...
چادرم توی مشتش بود که شهید شد.😢
خاطرات خانم موسوی از دفاع مقدس
#حجاب_میراث_غیرت_حسین
@Javaheraneh 🌸