✅در روایتی آمده است که؛
📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) سَهِرَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ :
وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ يُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ》
♦️امام علی(ع) در تمام آن شب بيرون مى آمد به اطراف آسمان نظر مى كرد و مى فرمود :
هرگز دروغ نگفته ام و دروغ از رسول خدا(ص) نشنيده ام.
اين همان شبى است كه مرا وعده شهادت داده است.
سپس درد و دلهایش را از نو گرفت و گریست.
📋《فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ، خَرَجَ [تَعَلَّقَت حَدِيدَةُ عَلَى البَابِ فِي مِئزَرِهِ] وَ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ :
اشْدُدْ حَيَازِيمَكَ لِلْمَوْتِ،
فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِيكَ،
وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ،
إِذَا حَلَّ بِوَادِيكَ》
♦️وقتی صبح شد،از خانه بیرون آمد و قطعه آهنی که بر روی در بود، به پیراهنش گیر کرد و حضرت(ع) کمرش را محکم بست و شعرى خواند كه مضمونش اين بود :
كمر خود را براى مرگ محكم ببند كه مرگ البتّه به تو خواهد رسيد، و جزع مكن از مرگ چون به وادى تو درآيد.
📋《فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِي وَجْهِهِ فَجَعَلُوا يَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ :
دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِيبَ》
♦️مولا(ع) وقتی به صحن خانه آمد، چند مرغابى در آن خانه بودند که راه را بر آن حضرت(ع) گرفتند و سر و صدا مى كردند.
وقتی یاران خواستند كه مرغابی ها را دور كنند، على(ع) فرمود :
آنها را به حال خود واگذاريد كه ايشان فريادكنندگان بر من هستند و بعد از ايشان بر من نوحه كنندگان نوحه خواهند كرد.
سپس از خانه ام کلثوم(س) خارج شد تا اینکه به مسجد رسید.(۱)
📚منبع :
۱)اثبات الهداه شیخ حر عاملی، ج۳، ص۵۰۷
به کانال ما بپیوندید
@javanvanojavan ایتا♦️
http://t.me/goftemane1 تلگرام 🔸️