مثل این جوان توبه کنید ... شیخ صدوق می نویسد: روزی معاذ بن جبل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و با چشمانی اشکبار عرضه داشت: یا رسول اللَّه! جوانی زیبا بیرون خانه شما ایستاده و زار زار گریه می کند و می خواهد به حضور شما برسد. حضرت فرمود: او را نزد من بیاور! جوان با همان حالت گریان داخل شد و سلام کرد. پیامبر علت گریه اش را پرسید. گفت: یا رسول اللَّه! گناهان بزرگی مرتکب شده ام که شاید خداوند هیچ گاه مرا نیامرزد. حضرت با ناراحتی فرمود: «وَیحَک یا شابُّ ذُنُوبِک اعْظَمُ امْ رَبُّک؛» وای بر تو ای جوان! آیا گناهان تو بزرگ تر است یا پروردگارت؟ گفت: ای پیامبر! پروردگارم از همه چیز بزرگ تر است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا مرا به یکی از گناهانت خبر نمی دهی؟ او گفت: یا رسول اللَّه! من هفت سال بود که نبش قبر می کردم و بعد از بیرون آوردن مرده ها کفن آنان را می ربودم تا اینکه دختر جوانی از انصار مرد. من آن شب بعد از نبش قبر وی کفن او را دزدیدم و عریان رهایش کردم. در آن حال، شیطان مرا وسوسه کرد و .... ادامه ماجرا 👈👈https://hawzah.net/fa/goharenab/View/55958/%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B1 به کانال ما بپیوندید @javanvanojavan ایتا♦️ http://t.me/goftemane1 تلگرام 🔸️