‍ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🏴هجوم به خانه ی وحی... ▫️عمر فرياد برآورد: خانه را با اهل آن به آتش بكشيد! [۳۹] حضرت فاطمه عليهاالسّلام با صداى بلند فرمود: ⬅️ «يا أَبَتِ يا رَسُولَ اللّه‏ِ! ماذا لَقِينا بَعْدَكَ مِنْ ابنِ الخَطّابِ وَابْنِ أبي قُحافَةِ.» اى پدر! اى رسول خدا! پس از تو چه بلاها از عمر و ابوبكر كشيديم؟! 🌟 برخى از مردم گريه‏ كنان بازگشتند، ليكن عمر با گروهى ايستاد، [۴۰] و در خانه را به آتش كشيد. [۴۱] ✨ در مى ‏سوخت [۴۲] و دود خانه را فرا گرفته بود. [۴۳] قنفذ مى‏‌خواست در (نيم سوخته) را باز كند، [۴۴] اما فاطمه عليها السّلام هر دو طرف درب را گرفته بود و مانع مى‌شد و مى‌‏فرمود: شما را به خدا و حق پدرم قسم مى‏ دهم كه از ما دست برداريد و بازگرديد. عمر تازيانه را از دست قنفذ گرفت و بر بازوى فاطمه عليها السّلام زد، تازيانه دور بازوى او پيچيد و جاى آن چون بازوبندى سياه شد [۴۵]، سپس با لگد به در خانه زد و در (نيم سوخته) را شكست. [۴۶] فاطمه عليها السّلام درب را سپر خود قرار داده و بدان چسبيده بود. عمر با لگد بدان زد [۴۷] و فاطمه را بين در و ديوار با نفرت و خشم فشرد. نزديك بود فاطمه همان‏جا قالب تهى سازد، ميخ در به سينه‏‌اش فرو رفت [۴۸] و خون از آن جارى شد. [۴۹] او با صورت بر زمين افتاد، زبانه‏ هاى آتش نيز او را مى‏ آزرد. [۵۰] پس آنگاه ناله ‏اى از جگر كشيد و با آن ناله مدينه را زير و رو نمود، او خروشيد و فرياد برآورد: ⬅️ «يا أَبَتاهُ! يا رَسُولَ اللّه‏ِ! هكَذا يُصْنَعُ بِحَبيبَتِكَ وَابْنَتِكَ... آه يا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذيني فَقَدْ وَاللّه‏ِ قُتِلَ ما في اَحْشائي ...» پدر! اى پيامبر خدا! آيا مى‏ بايست با حبيبه و دختر تو چنين رفتار كنند؟ آه فضه! مرا درياب، به خدا فرزندم را كشتند... در اين هنگام درد زايمان او را فرا گرفت و او به ديوار تكيه داد [۵۱] و بچه شش‏ ماهه ‏اش محسن را ـ كه در رحم داشت ـ سِقْط نمود. [۵۲] عمر داخل خانه شد ـ در حالى كه خشم سرتا پاى او را فراگرفته بود ـ چنان با سيلى به صورت فاطمه عليها السّلام زد كه گوشواره او پاره شد و از زير مقنعه او بر زمين افتاد. [۵۳] ديدگان على عليه السّلام گويى در كاسه‏ اى از خون غوطه مى‌‏خورد و با سر برهنه بيرون دويد و فرياد برآورد: فضّه! بانوى خود را فرياد رس! او را كمك كن، او در حال سِقْط فرزند خويش است. سپس فرمود: محسن نزد جدّ خود پيامبر خدا صلّى اللّه‏ عليه وآله وسلّم رفته و از اين ستمگران شكايت خواهد نمود. پس از اين به فضه دستور داد تا محسن را در انتهاى خانه به خاك سپارد. [۵۴] 📚 منابع: [۳۹] ملل و نحل، شهرستانى ج۱ ص۵۷ [۴۰] الامامة والسّياسة ج۱ ص۲۰، المسترشد ص۳۷۷ [۴۱] كتاب سليم ص۲۵۰ [۴۲] الهداية الكبرى ص۴۰۷، بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ [۴۳] الشّافى سيد مرتضى ج۳ ص۲۴۱، تلخيص الشّافى ج۳ ص۷۶، مثالب النّواصب ص۴۲۰، بحارالانوار ج۲۸ ص۳۹۰ [۴۴] الهداية الكبرى ص۴۰۷، بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ [۴۵] الهداية الكبرى ص۴۰۷، بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ [۴۶] تفسير عياشى ج۲ ص۶۷، اختصاص ص۱۸۶ [۴۷] بحارالانوار ج۳۰ ص۲۹۴ [۴۸] مؤتمر علماء بغداد ص۶۳ [۴۹] الكوكب الدري ج۱ ص۱۹۴ [۵۰] الهداية الكبرى ص۱۷۸ [۵۱] بحارالانوار ج۳۰ ص۲۹۴ به نقل از دلائل الامامة ج۲ [۵۲] الهداية الكبرى ص۴۰۷، بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ [۵۳] بحارالانوار ج۳۰ ص۲۹۴، و مراجعه شود به: بحارالانوار ج۳۰ ص۳۴۹، الهداية الكبرى ص۱۷۹، المحتضر ص۴۴، و مستفاد از بعضى از روايات اين است كه سيلى زدن او هنگام بيرون بردن اميرمؤمنان عليه ‏السلام بوده است الكوكب الدّرى ص۱۹۵ [۵۴] الهداية الكبرى ص۴۰۸ 🍂 ادامه دارد... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🙏الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج و النصر و العافیه....