م او سبقت مي گرفت.
۶۴-از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد.
۶۵-از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت
۶۶-هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود.
۶۷-هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود.
۶۸-در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد .
۷۰-در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد.
۷۲- روي زمين مي خوابيد.
۷۳-کفش و لباس را خودش وصله مي کرد.
۷۴-با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست.
۷۵-هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد.
۷۶-هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد.
۷۷-اکثر جامه هاي آن حضرت سفيد بود.
۷۸-چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد.