بسم الله الرحمن الرحیم مطلب ۱ : علّت حرکت سید الشهدا حضرت حسین حرکتش، حرکت امر به معروف و نهی از منکر بود. نمی خواست حکومت یزید را بردارد تا خود به جای یزید بنشیند. بنا بر این حکومت حکومت او را برنداشت و بر جای او ننشست. نمی خواست و به این نتیجه هم نرسید. بلکه می خواست با دو جریان مقابله کند: اول اینکه یزید که فاسق ترین فرد روزگار است بر جای پیغمبر نشسته و خلافت او بدعت جدیدی است. دومین کاری که امام می خواست انجام دهد این بود که جایگاه خدایی خلافت را بشکند و از بین ببرد. این هدف هم متوقع شد. حضرت مسلم را با جراحات فراوان به دارالعماره آوردند.تشنه بودند، آب خواستند. در پاسخ به ایشان گفتند تو باید صبر کنی تا از حمیم جهنم بنوشی، شایستگی این آب را نداری لیاقت آن را داری. مسلم پرسید تو که هستی؟ گفت: «من کسی هستم که به امام زمانم وفادارم و تو کسی هستی که با امام زمان خودت مخالفت کردی.» این تصور را امام از بین برده است. مطلب ۲ : دست بردن خلفا در دین پیامبر به حج آمده بودند به همان روال قبل از مسجد شجره نیت حج کردند. در جاهلیت اینطور بود که از مسجده شجره نیت حج می کردند و عمره را هم ماه رجب انجام می دادند. جبرئیل آمد و گفت تو و همه باید از حج بیرون بیایید و عمره به جا آورید. سپس نیت حج کنید و حج به جا بیاورید. و این روال مسلمین شد. خلیفه پس از پیامبر آمد و همه چیز را به حالت قبل که حالت جاهلیت بود برگرداند. خلیفه این خاصیت را پیدا کرده است که می تواند در دین دست ببرد. با دستور پیامبر مخالفت کند. امام حسین آمده است فریاد بزند این دستگاه و جریان خلافت نامشروع است و به این هم دستیافت. البته چون یک جریان اجتماعی بود طول کشید اما بالاخره شد. سال بعد از واقعه کربلا هم مردم مدینه را به خاطر اینکه مخالفت با خلیفه کرده اند و قیام بر علیه او کرده اند، قتل عام کردند. اما بعد ها دیگر خلفا این جایگاه را نداشتند. مطلب ۳ : پشیمانی یزیدیان از کربلا با فرمایشات حضرت سجاد و حضرت زینب، یزید رسوا شد. کار به اینجا کشید که یزید اظهار پشیمانی کرد. عبید الله بن زیاد را لعن کرد‌. اجازه داد که اهل بیت عزاداری کنند. البته به سرعت آنها را از شام بیرون فرستاد ولی این بار نه با آن خاری که آمده بودند بلکه با نهایت احترام، عزت و سلامت آنها را به مدینه بازگرداند. مردم مدینه شورش کردند. یزید ابتدا به عبید الله گفت که برو و مردم مدینه را قتل عام کن. عبید الله در جواب یزید گفت: من دو تا گناه را برای این فاسق به عهده نمی گیرم. همان یک گناه برای من بس است. این پشیمانی عبیدالله می رساند. عمر سعد فرمانده لشگر از حکومت ری محروم ماند. وقتی از دربار یزید بیرون می آمد، می گفت:«در عالم هیچکس مثل من ضرر نکرده است». عمرسعد هم پشیمان بود. به قاتل حر می گفتند ‌که تو او را کشتی، قبول نداشت و می گفت من فقط یک نیزه به اسب او زدم. کل لشکر، فرمانده و سرباز پشیمان بودند‌. اینگونه ابهت دستگاه خلافت فرو ریخت. مطلب ۴ : ثمره خون حسین علیه السلام حجاج برای اینکه مردم شام به حج نروند تا عبدالله بن زبیر به زور از آنها بیعت بگیرد، دستور داد در شام یک خانه کعبه ساختند و سنگی هم گذاشتند و گفتند این حجر الاسود است. گفتند دیگر حج را در همین شام انجام دهید و لازم نیست به مکه بروید. اگر در عصر خلیفه های قبل بود این را هم می پذیرفتند. همه بدعت های قبل از این به نوعی برجای ماند اما ثمره حرکت حضرت حسین این شد که اعتبار مقام خلافت پس از آن شکسته شد و بعد از آن دیگر این بدعت ها در جامعه مسلمین شکل نگرفت. بعد از این ائمه توانستند آن اسلام واقعی زمان پیامبر را زنده کنند. دیگر هیچ خلیفه ای نتوانست در دین دست ببرند. ائمه توانستند آنچه را که خلفا دست در آن برده بودند و بدعت کرده بودند را بشکنند و اسلام اصلی را ارائه دهند. کم کم یک اسلام صحیح در میان مردم قرار گرفت. Www.javedan.ir